جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۰, شنبه

فرداي انتخابات، شيشه عمر اصلاحات

اصلاح طلبان علي رغم تجربه 8 ساله بار ديگر وارد بازي همه يا هيچ شده اند و با قرار دادن تمام تخم مرغهاشان در سبد انتخابات رياست جمهوري تمام سرمايه خويش در اين شرط بندي پر ريسك قرار داده اند . شكي نيست كه از دست دادن قوه مجريه ، حتي يك رئيس جمهور تداركاتي خسران بزرگي است چنين رويدادي مي تواند مهر پاياني بر فرصتي باشد كه ملت و نخبگان ، آن را به ارزاني فروختند. فرصتي كه مشخص نيست براي بدست آوردن مجدد آن چه هزينه هاي گزافي بايد پرداخته شود . تلاشي براي طولاني تر كردن اين فرصت و حفظ تنها سنگر باقي مانده قاعده عقلي مي نمايد. لكن روي ديگر سكه محاسبه گري عقلاني توجه به گزينه هاي ممكن ديگر است.


فرداي انتخابات براي آنان كه تمام تخم مرغهاشان را در سبد انتخابات گذاشته اند، شكست در شرط بندي مرگ و زندگي مي باشد. نياز به توضيح ندارد كه شكست يا حذف اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري از گزينه هاي محتمل است. حتي اگر اين گزينه را محتمل ترين گزينه ندانيم حداقل بايد پرسيد در صورت رخ دادن چنين رويدادي پروژه اصلاحات -اصطلاحي كه اصرار دارم در مقابل پروسه اصلاحات  استفاده كنم- به چه سرنوشتي دچار خواهد شد؟ فرصت ايام انتخابات خصوصا با توجه به اينكه مشخص نيست كه آيا امكان تكرار چنين فضاي انتخاباتي وجود دارد يا نه زمان مغتنمي است كه به حسرت آن بعدها سخن راندن كاري را به پيش نخواهد برد .


فضاي انتخاباتي -كه خوشبختانه در اين دوره زودتر شكل گرفته است- امكان بالقوه اي را در اختيار آناني قرار مي دهد كه اصلاح امور به طور حقيقي و با توجه به واقعيات از اهدافشان است. توجه بخش هاي بزرگتري از مردم حتي آنان كه پيشاپيش خود را از استفاده از اين فرصت محروم كرده اند در جامعه اي كه مدتها است نسبت به تحولات سياسي بي توجه شده و با ناكامي اصلاح طلبان از حركتهاي اصلاحي نااميد گشته اند، زمينه مناسب تري براي بازي اصلاح طلبان فراهم مي كند. خصوصا اگر به اين مهم توجه داشته باشيم كه تنها در اين ظرف است كه اصلاح طلبان مجال جولان دارند. امكان برقراري ارتباط و گفتگوي مستقيم با مردم از سوي اصلاح طلبان كه توان رسانه اي شان در برابر اقتدار گرايان نزديك به صفر است مي تواند فرصتي حيات بخش باشد.


روغن كاري بخشهاي زنگ زده و ترميم قسمتهاي آسيب ديده تشكل هاي اصلاح طلب با انگيزهاي انتخاباتي امكان بالقوه اي است كه توانايي بالفعل شدن را دارد. اما به نظر مي رسد حداكثر برنامه اي كه براي اين فرصت هاي طراحي شده است محدود مي شود به معرفي چهره نامزد انتخاباتي مورد نظر و حداكثر فعاليت تشكيلاتي خلاصه شده است در ايجاد ستادهاي انتخاباتي. ادامه حيات حركت اصلاحي به شكل كنوني بعد از فرصت انتخابات و در زمان يك رئيس جمهور اقتدارگرا تا حدود زيادي بستگي به توشه و تواني دارد كه جنبش اصلاحي توانسته است از فرصت مغتنم باقي مانده بردارد. فرداي انتخابات خصوصا در صورت پر شدن شكاف در حاكميت، يك دست شدن فشارها، بار زيادي را بر جنبش اصلاحي وارد خواهد كرد كه نبود آمادگي قبلي، به زمين گير شدن اين حركت مي انجامد. اين موضوع در استانها ، خصوصا كه حجم عمده نيروهاي اصلاح طلب را مديران دولتي و بروكرات ها تشكيل مي دهد به شكل حادتري خود را نشان مي دهد، فارغ از اينكه چه ميزان از اين نيروها اصالتا به حركت اصلاحي و مباني حكومت دموكراتيك باور داشته باشند، يك مدير دولتي خارج از ساخت اداري و حكومتي از پتانسيل اندكي براي عمل سياسي بر خوردار است، از طرف ديگر نيروهاي فعال دانشجويي(در استان‌ها) كه منبع اصلي نيروهاي سياسي جوان هستند به دليل غير بومي بودن نتوانسته اند ذخيره نيروي انساني كافي و موثري را بوجود آوردند. اگر به جمله « چو فردا شود فكرفردا كنيم » اعتقادي نداشته باشيم و آينده نگري را شرط عقل بدانيم، آماده شدن براي مواجهه با فضاي بسته احتمالي با استفاده از فرصت ايام انتخابات از مهم ترين كارها خواهد بود. تا اينجا سعي شد صورت مسا له تا حدودي مطرح شود. مشخص شدن صورت مساله و توجه دادن تصميم سازان حركت اصلاحي البته خود گام بزرگي است، اما نمي توان به كلي گويي قانع بود. انديشيدن و طراحي راه حل يا راه حل هاي مسا له فوق، گام اصلي مي باشد. حل مسائل در حوزه امور انساني خصوصا در حوزه اجتماع و سياست امري نيست كه با نگارشي يك يادداشت سياسي يا فعاليت ذهني فردي ممكن باشد لكن نگارنده  برآن است بعد از طرح مسئله با ارائه راه حل هاي ممكن حل اين مسئله را كليد بزند. تشكلهاي اصلاح طلب كه عمدتا بر پايه نيروهاي بروكرات ساخته شده است هرگز انگيزه و توان كافي براي گسترش كمي و كيفي اعضاي خويش را نداشته است. گسترش كمي اعضا و افزايش تعداد نفرات عضو در تشكلهاي اصلاح طلب با همه عوارضي كه ممكن است به همراه داشته باشد، راه ناگزير براي افزايش توان تشكيلاتي گروه هاي اصلاح طلب مي باشد. فضاي انتخاباتي جذب اعضا و سمپادهاي جديد، خصوصا نيروهاي جوان در صورت وجود برنامه اي منسجم را بسيار تسهيل مي كند.


كادرسازي، تقسيم كار حزبي و توضيع تصميم سازي در بدنه تشكلهاي اصلاح طلب در برنامه هاي كم هزينه انتخاباتي راه حلي است كه مي تواند كيفيت سازمان تشكيلاتي اين گروهها را افزايش دهند.


توجه بيشتر مردم به مسائل و رويدادهاي سياسي و اقبال فزون تر آنها در شركت در مراسمها و سخنراني هاي سياسي امكاني است كه گروهها ي اصلاح طلب مي توانند با استفاده صحيح از آن، گفتمان دمكراسي خواهي را به گفتمان غالب توده جامعه تبديل و پل ها و ارتباطات محكم تري را با طبقه  متوسط ايجاد كنند. تنها برگزاري مراسمها يا سخنراني هاي در حمايت نامزدهاي انتخاباتي بزرگ ترين طعمه اي است كه مي تواند اين فرصت طلايي را از اصلاح طلبان بربايد .