قانون اساسي عليرغم ضعفها و كاستيهاي آن داراي ظرفيتها و مستندات حقوقي انگيزهبخشي براي سامان دادن مبارزهاي مؤثر براي محدود و پاسخگو كردن قدرت است. به رسميت شناختن اصل نظارت بر رهبري توسط مجلس خبرگان موضوع اصل 108 قانون اساسي و تعيين وظايف و اختيارات قانوني رهبر موضوع اصل 110 كه تفصيل و تبيين آن مانند هر اصل ديگر قانون اساسي برعهدة قوانين عادي است از جمله مهمترين تضمينهاي حقوقي توزيع قدرت متوازن و ظرفيتهاي ساختار حقوقي موجود براي محدود و پاسخگو كردن قدرت به شمار ميرود.
ادامه ...
نمی دونم چرا پول بی زبون ریختم تو حلق بلو هاست و از سرویس مجانی بلاگر صرف نظر کرده بودم. خلاصه الان مشغول اسباب کشی هستم از وبلاگ قبلی به اینجا.
جستجوی این وبلاگ
۱۳۸۵ مهر ۱۵, شنبه
۱۳۸۵ مهر ۱۳, پنجشنبه
هفت ماه است که وبلاگ را بروز نکردم. تقریبا مشکلاتی که مانع وقت گذاشتن برای وبلاگ نویسی داشتم رفع شده اند. از روشن خواهش کرده ام که قالبی جدید برایم طراحی کند تا دور جدید وبلاگ نویسی را متفاوت شروع کنم. اما این پست را برای آن نوشتم که از خواننده های باقی مانده، برای یک تغیر، مشورت بگیرم. عنوان "ارگان دموکراسی" با همه وجه تسمیه اش دو ایراد عمده دارد: یکم اینکه خواننده در بدو ورود به ابن وبلاگ با پیشداوری خاصی وارد متن می شود که ممکن است از تاثیر مطلب بکاهد. و ایراد بعدی آنکه عنوان کنونی حوزه کاری وبلاگ را تنگ و مخاطبان این صفحه را محدود تر میکند. خودم تا حالا عنوان "شهر"(polity) را برگزیده ام. به نظر شما این عنوان مناسب است؟ و یا چه عنوانی را مناسب تر می دانید؟
۱۳۸۵ تیر ۲۳, جمعه
۱۳۸۵ تیر ۱۱, یکشنبه
شیرین تر از قصه های قدیمی، جذاب تر از بهترین رمانها. تازه داشتم باورش می کردم که تابش خورشید پوست صورتم را سوزاند. همه اش خواب بود؟ نه! نمی خواهم بیدار شوم! چشمهایم را بستم تا به رویایم برگردم تا دوباره زل بزنم به چشم هایش و غرق تماشایش کنم. تا دوباره کلی حرف بزنم و او فقط گوش کند. تا فرصت کنم دستهایش را در دست گیرم. اما! این فرصت را از من دریغ کرد و باید رنگ باختن رویایم در زیر تابش داغ خورشید واقعیت را می پذیرفتم.
۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه
۱۳۸۵ اردیبهشت ۹, شنبه
چند سال پیش یک گروه هنری با همکاری واحد تحقیق و نواندیشی انجمن سلامی دانشگاه –که در آن دوره مسئولیتش بر عهده من بود- نمایشگاهی از تصاویر سه بعدی برگزار می کرد. روز اول نمایشگاه شیخ حسن زارع(معاون فرهنگی دانشگاه) برای بازدید به محل برگزاری نمایشگاه (سالن اجتماعت فنی و مهندسی) آمده بود. در حین بازید، شیخ حسن به تابلو سیندرلا رسیده بود؛ آقای معاون فرهنگی تابلو را مشکل دار تشخیص داده و دستور جمع آوری آن را صادرکرده بود. معاون واحد که مسئولیت برگزاری نمایشگاه را بر عهده داشت، برای پیگیری به دفتر معاونت محترم رفته و از شیخ حسن پرسیده مشکل تصویر قهرمان یک کارتون را جویاشده بود. آقای زارع درپاسخ، تصویر سیندرلا را تحریک کننده! توصیف کرده بود. در پی اعتراض معاون واحد که کجای این عکس کارتونی( سیندرلا) تحریک کننده است؟ با جدیدت گفته بود: من الان دارم تحریک می شوم!!!
بدین ترتب بود که به ابتکار امیر.چ(یکی از بچه های بسیج دانشجویی) معاون فرهنگی به سنسور شهوت مشهورشد. اما این وسط یک مشکل وجود داشت و آنهم اینکه این سنسور خیلی حساس بود!
بدین ترتب بود که به ابتکار امیر.چ(یکی از بچه های بسیج دانشجویی) معاون فرهنگی به سنسور شهوت مشهورشد. اما این وسط یک مشکل وجود داشت و آنهم اینکه این سنسور خیلی حساس بود!
۱۳۸۵ اردیبهشت ۵, سهشنبه
یکی از اساتید چندی وقت پیش موقعی که از دانشجویان برای حل مسئله پای تابلو دعوت می کرد، بطور کاملا جدی تاکید می کرد که :یکی از آقایون بیاید و این مسئله را حل کند. باتکرار این تاکید، در جلسات متعد، بلاخره صدای اعتراض خانم ها را در آمد. استاد محترم که گویا خودش هم دل پری داشت، در پاسخ به این اعتراض، خبر از مصوبه شورای فرهنگی دانشگاه داد که در آن از اساتید خواسته شده بود که در کلاس های مختلط از دانشجویان دختر برای حل مسئله پای تابلو دعوت نکنند.
بحث های اخیر در مورد حجاب در رسانه ها، من را بیاد این خاطره انداخت؛ هرچند مدیران فرهنگی دانشگاه ما تجربه بس طولانی تر از مدیران جدید فرهنگی کشور دارند!!
بحث های اخیر در مورد حجاب در رسانه ها، من را بیاد این خاطره انداخت؛ هرچند مدیران فرهنگی دانشگاه ما تجربه بس طولانی تر از مدیران جدید فرهنگی کشور دارند!!
۱۳۸۵ اردیبهشت ۳, یکشنبه
۱۳۸۵ فروردین ۲۱, دوشنبه
دوست نا آشتايي كه خود را زيبا غضنفري معرفي كرده اند از من خواسته اند كه وبلاگشان را معرفي كنم. ايشان در وبلاگشان كه عنوان آن را هزار روز انتخاب كرده اند مطلبي در خور تامل مورد مسائل زنان دارند.
http://1000rooz.blogfa.com
۱۳۸۵ فروردین ۸, سهشنبه
الان که در حال تایپ کردن این کلمات هستم برنامه ای از شبکه دو جمهوری اسلامی با عنوان سلاح صلح در حال پخش است. در این برنامه سخنرانی مقام رهبری که بنظر می رسد برای سالها پیش باشد نمایش داشته می شود. وی در این سخنرانی در مورد صلح امام حسن صحبت می کند که تا چه اندازه این صلح موثر تر از جنگ با معاویه است. بنظرم صلحی با صفت امام حسنی در راه باشد.
۱۳۸۵ فروردین ۱, سهشنبه
مجمع عمومی سازمان ملل متحد با رای خود کمیسیون حقوق بشر را منحل و رکن جدیدی را با عنوان شورای حقوق بشر تاسیس کرد. مطابق اسانامه این رکن مصوبات آن برای تمام کشور های عضو از لحاظ حقوقی الزام آور است . دیگر دولت ها با اسنتاد به حق حاکمیت ملی نمی توانند از اجرای تصمیمات این نهاد مدافع حقوق بشر طفره بروند. در رای گیری در مورد تاسیس این رکن بجز پنج کشور( اسرائیل، ونزوئلا، سوریه، آمریکا و ایران) تمام کشور های جهان به آن رای مثبت داده اند.
۱۳۸۴ اسفند ۲۷, شنبه
۱۳۸۴ اسفند ۲۶, جمعه
رشد شاخص های توسعه سیاسی در استان یزد
1- در سال 84 چهار تشکل که عموما از میان اصلاح طلبان بودند به تعطیلی کامل کشیده شدند. مجمع دانشجویان و فارغ التحصیلان یزدی انجمن های اسلامی دانشگاه های علوم پزشکی یزد و دانشگاه آزاد اسلامی یزد همچنین انجمن دانشجویان جمهوری خواه دانشگاه یزد به طور کامل از صحنه سیاست ورزی حذف شدند. گو اینکه این تشکلها در پارادایمی تنفس می کردند که سالها رو به افول بود. زمین و شرایط جدید بازیگران جدید و جدی تری می طلبید. راه اندازی شعبه های استانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران حزب اعتدال و توسعه حزب اعتماد ملی و شروع فعالیت غیر رسمی سازمان دانش آموختگان ایران(ادوار تحکیم) در یزد میراثی که در سال 84 جامعه مدنی استان یزد را فربه تر کرد. گروهایی که به نظر می رسد با تجربه تر امکان فعایت با ثبات را برای خود فراهم کنند و توان مقاومت بیشتر در مقابل فشارها از خود نشان دهند. ایجاد تشکلهای نو و افزایش توان آنها یکی از مهم ترین فاکتورهای توسعه سیاسی است که در انتهای سال 84 با یک ارزیابی منصفانه نسبت به سالهای قبل رشد قابل ملاحظه ای داشته است.
2- واقعیت آن است که احمدی نژاد اگر به نسبت استان یزد در سایر استانها نیز موفق بود در همان مرحله اول موفق به فتح کرسی ریاست جمهوری می شد. انتخاب رئیس ستاد انتخاباتی وی به عنوان استاندار یزد بعضی دیگر از پست های کلیدی از بین اعضای همین ستاد و انتخاب سایر مدیران از بین فعالین سیاسی استان نزدیک به این طیف در خلال لابی ها و رقابت های استانی یا به عبارت مشخص تر رقم خوردن سرنوشت مدیریت استان در خود استان نشانی است از تمرکزدایی و رشد یکی دیگر از فاکتور های توسعه سیاسی در استان. این روند به گونه ای بوده است که رای دهنده گان یزدی به طور جدی تاثیرات و تغیرات جدی حاصل از رای خود را حس کرده گویی که مسئولان استان به طور غیر مستقیم با رای مردم یزد انتخاب شده اند. امری که متاسفانه در سال 76 اتفاق نیفتاد و انتخاب محمد خاتمی توسط مردم یزد تغیرات جدی را در ترکیب مدیران استان ایجاد نکرد.
3- فعالیت سیاسی در استان یزد را اگر بتوان نام آنرا فعایت سیاسی گذاشت در سالهای گذشته در دستان بورکراتها و مدیران اداری رقم می خورد. امری که همواره به عنوان شاخص منفی توسعه سیاسی از آن یاد می شود. اما سال 84 نوید تنگ شدن عرصه بر بورکراتها و فراخی مجال برای نسل جدید از فعالین سیاسی -که با خطای کمتری می توان آنها را سیاستمدار خواند- را داد. اگر چه این تغیرات در طیف محافظه کار استان خود را جدی تر نشان داده است اما در جناح اصلاح طلب بدلیل حضور اصلاح طلبان در مدیریت اداری استان غلبه نسل جدید فعالین سیاسی را با کندی بیشتر در حال صورت گرفتن است. با از دست رفتن مزیت حضور در قدرت نیرو های اداری به نظر می رسد نیروهای سیاسی اصلاح طلب بر بروکراتهای اصلاح طلب با سرعت بیشتری غلبه کنند.
خلاصه اینکه اگر از تردید های جدی نسبت به پایداری شرایط و امکان ادامه روند تحولات سیاسی و اجتماعی استان صرف نظر کنیم به جرات می توات ادعا کرد سال 84 بزرگترین تجربه و تمرین دموکراسی برای یزدی ها بود و شاخصهای توسعه سیاسی در استان یزد حتی با پایان کار دولت اصلاحات رشد خود را ادامه می دهد.
2- واقعیت آن است که احمدی نژاد اگر به نسبت استان یزد در سایر استانها نیز موفق بود در همان مرحله اول موفق به فتح کرسی ریاست جمهوری می شد. انتخاب رئیس ستاد انتخاباتی وی به عنوان استاندار یزد بعضی دیگر از پست های کلیدی از بین اعضای همین ستاد و انتخاب سایر مدیران از بین فعالین سیاسی استان نزدیک به این طیف در خلال لابی ها و رقابت های استانی یا به عبارت مشخص تر رقم خوردن سرنوشت مدیریت استان در خود استان نشانی است از تمرکزدایی و رشد یکی دیگر از فاکتور های توسعه سیاسی در استان. این روند به گونه ای بوده است که رای دهنده گان یزدی به طور جدی تاثیرات و تغیرات جدی حاصل از رای خود را حس کرده گویی که مسئولان استان به طور غیر مستقیم با رای مردم یزد انتخاب شده اند. امری که متاسفانه در سال 76 اتفاق نیفتاد و انتخاب محمد خاتمی توسط مردم یزد تغیرات جدی را در ترکیب مدیران استان ایجاد نکرد.
3- فعالیت سیاسی در استان یزد را اگر بتوان نام آنرا فعایت سیاسی گذاشت در سالهای گذشته در دستان بورکراتها و مدیران اداری رقم می خورد. امری که همواره به عنوان شاخص منفی توسعه سیاسی از آن یاد می شود. اما سال 84 نوید تنگ شدن عرصه بر بورکراتها و فراخی مجال برای نسل جدید از فعالین سیاسی -که با خطای کمتری می توان آنها را سیاستمدار خواند- را داد. اگر چه این تغیرات در طیف محافظه کار استان خود را جدی تر نشان داده است اما در جناح اصلاح طلب بدلیل حضور اصلاح طلبان در مدیریت اداری استان غلبه نسل جدید فعالین سیاسی را با کندی بیشتر در حال صورت گرفتن است. با از دست رفتن مزیت حضور در قدرت نیرو های اداری به نظر می رسد نیروهای سیاسی اصلاح طلب بر بروکراتهای اصلاح طلب با سرعت بیشتری غلبه کنند.
خلاصه اینکه اگر از تردید های جدی نسبت به پایداری شرایط و امکان ادامه روند تحولات سیاسی و اجتماعی استان صرف نظر کنیم به جرات می توات ادعا کرد سال 84 بزرگترین تجربه و تمرین دموکراسی برای یزدی ها بود و شاخصهای توسعه سیاسی در استان یزد حتی با پایان کار دولت اصلاحات رشد خود را ادامه می دهد.
قرار بود بعد از کنکور بروز کردن وبلاگ را از سر گیرم اما متاسفانه این مثنوی مدتی به تاخیر افتاد. تعطیلات سال نو فرصت مناسبی که عادت از دست رفته بروز کردن وبلاگ را دوباره زنده کنم. فقط تو این پست یک غلط املایی را اصلاح می کنم. در یادداشت تاملی بر مفهوم مشروعیت واژهlegitimacy را به اشتباه Legismacy تایپ کرده بودم.
۱۳۸۴ بهمن ۲۶, چهارشنبه
به من و چند نفر از دوستانم پیغام داده اند که قراره دو ترم تعلیق بشویم. به جرم اعتراض به پرونده سازی علیه مسعودی نژاد. گلشن گویا خوشحال است. او معتقد ما باید هزینه مسیری که انتخاب کردیم را بپردازیم. لکی هم بر این باور است که به این بهانه باید عقده هایی که سالهاست فروخوردیم را بازکنیم. یحیا که آنقدر به دست پایش پیچیده اند که تعلیق برایش مسئله کوچکی است. این ترم آخری بود که باید محیط خفقان آور دانشگاه آزاد یزد را تحمل می کردم از اینکه مجبور می شوم دوباره چهره های بعضی از مسئولان دانشگاه را ببینم واقعا عذاب می کشم. بگذریم از اینکه حاصل این چندماه درس خواندن برای کنکور بر آب شد. اما انگار فرقی نمی کند. نمی توان از مسئولان دانشگاهمان فرار کرد چون که الان هرکدامشان بر کرسی اداره ای تکیه زده اند.
۱۳۸۴ بهمن ۲۵, سهشنبه
دیروز به دعوت یکی از دوستان قدیمی وارد یک شیرینی فروشی شدم. توی شیرینی فروشی از روی شوخی از فروشنده پرسیدم: آقا شیرنی گل محمدی دارین؟ فروشنده بعد از کلی خنده گفت: دست از سر این احمدی نژاد بردارین. قبلا می گفتین می خواهد اسم سمند را بزاره ذوالجناح و ... حالا دوباره براش جوک ساختین؟
دیشب وقتی مجله خبر 21 صدا و سیمای جمهوری اسلامی گزارشی را پخش کرد که شیرینی فروشها با خشم تمام از تغیر نام شیرینی دانمارکی به گل محمدی می گفتند با خودم گفتم نه مثل اینکه جوک نبود و قضیه داره جدی می شه. شاید تا چند روز آینده پژو فرانسه هم به ذوالجناح تغیر نام داد!
دیشب وقتی مجله خبر 21 صدا و سیمای جمهوری اسلامی گزارشی را پخش کرد که شیرینی فروشها با خشم تمام از تغیر نام شیرینی دانمارکی به گل محمدی می گفتند با خودم گفتم نه مثل اینکه جوک نبود و قضیه داره جدی می شه. شاید تا چند روز آینده پژو فرانسه هم به ذوالجناح تغیر نام داد!
۱۳۸۴ بهمن ۱۸, سهشنبه
"حكومت دموكراتيك در ايران سرابي بيش نبود. ما نگزير بوديم كه را خود را انتخاب كنيم. انتخاب ما ميان استبداد و حكومت مطلقه بود"
" رسالتم معجزه نجات كشور بود. حكومتم كشور را نجات داد. زيرا خداوند پشتيبانم بود."
"هيچ كس نميتواند ادعا كنند كه از من به خدا نزديك تر است."
"روزي در حوالي ... قدم ميزدم. ناگهان مردي را با چهره ملكتوتي ديدم كه بر گرد عارضش هالهاي از نور مانند صورتي كه نقاشان عرب از عيسي بن مريم ميسازند نمايان بود. در آن حين به من الهام شد كه با خاتم ائمه اطهار حضرت امام قائم(عج) روبرو هستم."
حدس ميزنيد اين جملات متعلق به كيست؟ جملات فوق منتخبي است از كتاب ماموريت براي وطنم نوشته محمد رضا پهلوي كه توسط عليرضا ازغندي در كتاب تاريخ تحولات اجتماعي سياسي ايران از صفحات 257تا 259 نقل شده است.
۱۳۸۴ دی ۲۶, دوشنبه
نهال گفتگو اگر مجال رشد يابد، ميوه حقيقت به بار آورد و محيط را به عطر مدارا آكنده كند. خشونت و عدم تحمل تفكرات غير همچون تبري تيز هميشه در كمين اين نهال آسيب پذير نشستهاست. فضاي مجازي(سايبر) كه تيغ تبرهاي دشمنان گفتگو را كند كردهاست مجال مناسبي براي بارور كردن اين نهال ميمون. بر تشنگان معرفت است با بحث و نقد در غياب تبرهاي مزاحم(در دنياي مجازي) درخت گفنگو را چنان تناور كنند تا شاخههاي آن بر دنياي واقعي نيز سايه افكند و عظمت آن چنان شود كه تبرهاي در كمين نشسته را ياراي از پاي در آوردن آن نباشد.
نقد كيوان توكلي نويسنده وبلاگ سنگ صبور بر مقاله دموكراسي به مثابه انصاف تخم گفتگويي را كاشت كه اميدوارم با استمرار، فرصت رشد يابد. ايام امتحانات مجالي براي پاسخ گفتن به ناقد نگذارده است. اميد آن دارم كه ايشان غذر من را به سبب خلف وعده و تاخير در جواب بپذيرند. انشا الله اگر توان نوشتن باقي ماند در آينده نزديك(پايان امتحانات) گفتگو ناتمام را از سر خواهم گرفت.
نقد كيوان توكلي نويسنده وبلاگ سنگ صبور بر مقاله دموكراسي به مثابه انصاف تخم گفتگويي را كاشت كه اميدوارم با استمرار، فرصت رشد يابد. ايام امتحانات مجالي براي پاسخ گفتن به ناقد نگذارده است. اميد آن دارم كه ايشان غذر من را به سبب خلف وعده و تاخير در جواب بپذيرند. انشا الله اگر توان نوشتن باقي ماند در آينده نزديك(پايان امتحانات) گفتگو ناتمام را از سر خواهم گرفت.
۱۳۸۴ دی ۲۱, چهارشنبه
تاملي بر مفهموم مشروعيت
روشن نبودن معناي دقيق كلمات به مبهم شدن عبارات، لاجرم به نتيجه نرسيدن مباحثات منجر ميشود. خصوصا مفاهيمي كه خاستگاه بومي ندارند و از را ترجمه وارد فرهنگ كشور شدهاند. استفاده از كلمات فارسي كه ممكن است سرگذشت متفاوتي را پشت سر داشته باشند و ممكن است معنيهاي گوناگوني را به ذهن متبادر كنند، معضل هميشگي ترجمه است. يكي از اين واژه هاlegitimacy است. legitimacy ويژگي است كه قدرت را به اقتدار، يك فاتح يا قدرت برتر را به حاكم سياسي تبديل ميكند و در فقدان آن قدرت به زور محض تبديل ميشود. با تساهل ميتوان پذيرش دروني يك قدرت توسط افراد تحت سلطه را معناي اين واژه دانست. متاسفانه ترجمه اين كلمه به “مشروعيت” باعث خلط مفهوم اين واژه با مفهموم “شرعي” شده است. خصوصا در فضاهايي كه با فرهنگ سنتي ارتباط قوي تري دارند اين اشتباه جدي تر صورت ميگيرد. مشروعيت به عنوان ترجمه legitimacy همانطور كه در ابتداي اين يادداشت آمد معنايي عام تر از شرعي دارد. رابرت دال در مورد مشروعيت ميگويد:“وقتي حكومتي مشروعيت دارد مردم تحت فرمان اعتقاد راستين داشته باشند بر اينكه ساختارها، عملكردها، اقدامات، تصميمات، سياستها، مقامات، رهبران يا حكومت از شايستگي، درستكاري يا خير اخلاقي – از صدور قواعد الزام آور- برخوردار باشند”(عبدالرحمن عالم-مباني علم سياست-نشرني-صفحه 106) يا به عبارتي مشروعيت به معني “ توانيي ايجاد و حفظ اين اعتقاد است كه نظام سياسي موجود براي جامعه مناسب است. تودها بايد بياكراه ار آن اطاعت كنند و تقديس آنرا بپذيرند و آنرا شايسته احترام بدانند”(همان- صفحه 107)
با روشن شدن تفاوت “مشروعيت” با “امر شرعي” اشاره به منابع ايجاد مشروعيت در روشن شدن مفهوم كمك شاياني ميكند.
از قديميترين مجاري كسب مشروعيت براي حكومتها اتفاقا انتصاب به خداوند و شرع بودهاست. از اين طريق قدرت منصوب به شرع توسط مردمان متدين مورد پذيرش قرار ميگرفتهاست. گرچه اين نحوه كسب مشروعيت در اكثر مناطق توسعه ياقته جهان اعتبار خود را از دست داده ولي همچنان در بعضي از نقاط جهان انتصاب به شرع براي قدرت مشروعيت ميآمورد؛ مانند كشور مراكش كه حاكمان آن بدليل داشتن “بركت الهي” اطاعت ميشوند. ماكس وبر از سنت، صفات ويژه شخصي و قانونيت به عنوان سه منبع كسب مشروعيت نام ميبرد.
مشروعيت مبتني بر “سنت” متكي بر اعتقاد گسترده به سنتهاي ديرين و بر نياز اطاعت از رهبراني كه طبق سنتها اعمال اقتدار ميكنند، است. نمونمه اين موضوع پذيرش حكومت بزرگترين فرزند ذكور پادشاه در سنتهاي پادشاهي است.
صفات شخصي ويژه يا صفات “كاريزماتيك” منبع ديگري است كه براي رهبرا ن ستايش را به ارمغان ميآورد. افراد صاحب اين صفات كه “كاريزما” خوانده ميشوند صاحب خصلتهايي هستندكه از طرف مردم تقديس شده و شايسته اطاعت دانسته ميشوند.
“قانونيت” منبع ديگري است كه قدرت را مشروع ميكند. قدرتي كه از خلال ساختارها و روندهاي قانوني كسب يا اعمال شود مشروع دانسته ميشود.
گرچه هميشه مانند جوامع دموكراتيك از رضايت مردم به عنوان عامل مشروعيت بخش حرفي به ميان نميآيد اما تاملي مختصر روشن ميكند كه در تمامي منابع مذكور پذيرش شايستي اعمال قدرت توسط “مردم” بگونهاي مشروعيت بخش است. چه آنكه مردمان متدين حكومت منتصب به شرع يا افراد سنتي حكومتهاي برگرفته از سنن يا … را شايسته اطاعت ميدانند عامل اصلي پذيرش توسط “مردم” است.
با روشن شدن تفاوت “مشروعيت” با “امر شرعي” اشاره به منابع ايجاد مشروعيت در روشن شدن مفهوم كمك شاياني ميكند.
از قديميترين مجاري كسب مشروعيت براي حكومتها اتفاقا انتصاب به خداوند و شرع بودهاست. از اين طريق قدرت منصوب به شرع توسط مردمان متدين مورد پذيرش قرار ميگرفتهاست. گرچه اين نحوه كسب مشروعيت در اكثر مناطق توسعه ياقته جهان اعتبار خود را از دست داده ولي همچنان در بعضي از نقاط جهان انتصاب به شرع براي قدرت مشروعيت ميآمورد؛ مانند كشور مراكش كه حاكمان آن بدليل داشتن “بركت الهي” اطاعت ميشوند. ماكس وبر از سنت، صفات ويژه شخصي و قانونيت به عنوان سه منبع كسب مشروعيت نام ميبرد.
مشروعيت مبتني بر “سنت” متكي بر اعتقاد گسترده به سنتهاي ديرين و بر نياز اطاعت از رهبراني كه طبق سنتها اعمال اقتدار ميكنند، است. نمونمه اين موضوع پذيرش حكومت بزرگترين فرزند ذكور پادشاه در سنتهاي پادشاهي است.
صفات شخصي ويژه يا صفات “كاريزماتيك” منبع ديگري است كه براي رهبرا ن ستايش را به ارمغان ميآورد. افراد صاحب اين صفات كه “كاريزما” خوانده ميشوند صاحب خصلتهايي هستندكه از طرف مردم تقديس شده و شايسته اطاعت دانسته ميشوند.
“قانونيت” منبع ديگري است كه قدرت را مشروع ميكند. قدرتي كه از خلال ساختارها و روندهاي قانوني كسب يا اعمال شود مشروع دانسته ميشود.
گرچه هميشه مانند جوامع دموكراتيك از رضايت مردم به عنوان عامل مشروعيت بخش حرفي به ميان نميآيد اما تاملي مختصر روشن ميكند كه در تمامي منابع مذكور پذيرش شايستي اعمال قدرت توسط “مردم” بگونهاي مشروعيت بخش است. چه آنكه مردمان متدين حكومت منتصب به شرع يا افراد سنتي حكومتهاي برگرفته از سنن يا … را شايسته اطاعت ميدانند عامل اصلي پذيرش توسط “مردم” است.
۱۳۸۴ دی ۲۰, سهشنبه
اميدي نيست
كوجكترين اميدي نيست
تمام روزنه ها مسدود است
و بردگان
به تازيانه ي فرعون معتاد شده اند
صدايي نيست
صداي اعتراضي نيست
قربانيان
جلادان خويش را مي ستايند
و بر دستانشان بوسه مي زنند
اميدي نيست
كوچكترين اميدي نيست
به مرگ تن بدهيم.
سید حسن کاظم زاده
كوجكترين اميدي نيست
تمام روزنه ها مسدود است
و بردگان
به تازيانه ي فرعون معتاد شده اند
صدايي نيست
صداي اعتراضي نيست
قربانيان
جلادان خويش را مي ستايند
و بر دستانشان بوسه مي زنند
اميدي نيست
كوچكترين اميدي نيست
به مرگ تن بدهيم.
سید حسن کاظم زاده
۱۳۸۴ دی ۱۷, شنبه
اصل 107 قانون اساسي
پس از مرجع عاليقدر تقليد و رهبر كبير انقلاب جهاني اسلام و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت آيت الله خميني قدس سرهالشريف كه از طرف اكثريت قاطع مردم به مرجعيت و رهبري شناخته و پذيرفته شدند، تعيين رهبر بر عهده خبرگان منتخب مردم است.خبرگان رهبري درباره همه فقهاي واجد شرايط مذكور در اصل پنجم و يكصد و نهم بررسي و مشورت ميكننديكي از آنان را اعلم به احكام و موضوعات فقهي يا مسائل سياسي و اجتماعي يا داراي مقبوليت عامه يا واجد برجستگي خاص در يكي از صفات مذكور در اصل يكصد ونهم تشخيص دهند اورا به رهبري انتخاب ميكنند و در غير اين صورت يكي از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفي مينمايند. رهبر منتخب خبرگان، ولايت امر و همه مسئوليتهاي ناشي از آن را بر عهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانين با ساير افراد كشور برابر است.
پس از مرجع عاليقدر تقليد و رهبر كبير انقلاب جهاني اسلام و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت آيت الله خميني قدس سرهالشريف كه از طرف اكثريت قاطع مردم به مرجعيت و رهبري شناخته و پذيرفته شدند، تعيين رهبر بر عهده خبرگان منتخب مردم است.خبرگان رهبري درباره همه فقهاي واجد شرايط مذكور در اصل پنجم و يكصد و نهم بررسي و مشورت ميكننديكي از آنان را اعلم به احكام و موضوعات فقهي يا مسائل سياسي و اجتماعي يا داراي مقبوليت عامه يا واجد برجستگي خاص در يكي از صفات مذكور در اصل يكصد ونهم تشخيص دهند اورا به رهبري انتخاب ميكنند و در غير اين صورت يكي از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفي مينمايند. رهبر منتخب خبرگان، ولايت امر و همه مسئوليتهاي ناشي از آن را بر عهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانين با ساير افراد كشور برابر است.
۱۳۸۴ دی ۱۶, جمعه
استحاله نظام جمهوري اسلامي
صحبتهاي اخير محمد تقي مصباحيزدي(گيوهچي) با مضموني تكراري به عكسالعملهاي تكراريتر منتقدان وي منجر شده. شايد تنها نزديكي به انتخابات مجلس خبرگان تفاوت اين مباحث با جدلهاي گذشته باشد. آقاي مصباح سابق بر اين بارها با دلايل مخصوص بهخودش تاكيد كرده است چيزي با عنوان جمهوري، قانون اساسي، راي مردم و … در اسلام نداريم و يا در مواردي كه امام به اين مضوعات صحه گذاشته و گاه از آنها دفاع كردهاست از روي مصلحتهايي بودهاست كه الان الزاما آن مصلحتها همجنان باقي نيست.( نقل به مضمون) منقدان وي نيز با يكسري از دلايل سعي در نفي آراي بديع او نموده و به روشهاي مختلف سعي كردهاند ثابت كنند كه در اسلام راي جمهور مردم معتبر است و… يا اما از روي مصلحت از جمهوريت يا راي مردم دفاع نكردهاست. اما آنچه به آن كمتر پرداخته شدهاست اين است كه فارغ ازآنكه نظرات آقاي مصباح صحيح باشد يا نه و چه ايشان ملاك مشروعيت را راي ملت بگيرد يا نه، با تصويب قانون اساسي توسط اكثريت مردم جمهوري اسلامي تاسيسي شد و چه ايشان نظر خبرگان رهبري رامنوط به راي ولي فقيه بداند يا نه رهبري نظام توسط خبرگان انتخاب شدهاست. ايشان اختياراتت ولي فقيه را هرچه بداند اختيارات رهبري در اصل 110 قانون اساس شمرده شده و مقام رهبري حتي براي تعيين سياستها كلي نظام مطابق قانون اساسي مكلف با مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام است. نكته اين است كه نظرات مصباح از لحاظ نظري ميتواند در محيطهاي علمي مطرح شود مانند بسياري ديگر از صاحبنظران كه از خاستگاههاي ديگري به قانون اساسي نقد دارند.
همچنان كه در نظريه ولايت فقيه مصباح هيچ اشارهاي به مليت ولي فقيه نشده در حالي در قانون اساسي يكي از شرايط رهبري ايرانيالاصل بودن است، اما ملاك عمل قانون اساسي است در مورد ساير تعارضارت نظريه مصباح با قانون اساسي نيز اينچنين است.
البته كساني اخلاقا ميتوانندآقاي مصباح و شاگردانش در مخالفت با قانون اساسي و ونفي اركان جمهوري اسلامي آزاد بدانند كه در پرونده خود اجازه فعاليت به ساير منقدين قانون اساسي و جمهوري اسلامي را داده باشند و عدم اعتقاد به قانون اساسي را دستاويزي براي محروم كردن بسياري از حقوق اجتماعي سياسي خود نكرده باشند.
به نظر شما عجيب نيست كه آقاي تقي مصباح يزدي آشكارا و آزادانه ركن جمهوريت نظام را هدف قرار داده و با ارتزاق ار بودجه عمومي با تاسيس دانشگاه و … بي محبابا كمر همت به استحاله و قلب ماهيت نظام جمهوري اسلامي به آنچه حكومت اسلامي ميخواند بستهاست و هيج واكنش عملي از طرف مدعيان دفاع از نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي در مقال وي رخ نميدهد؟
بسمه تعالى
حضرت آيت الله العظمى امام خمينى رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى. پس از اهداء سلام و تحيت؛ در چه صورت فقيه جامع الشرايط بر جامعه اسلامى ولايت دارد؟ نمايندگان حضرتعالى در دبيرخانه ائمه جمعه سراسر كشور (خاتم يزدى، توسلى، عبائى، كشميرى، قاضى عسكر)
بسمه تعالى
ولايت در جميع صور دارد لكن تولى امور مسلمين و تشكيل حكومت بستگى دارد به آراء اكثريت مسلمين كه در قانون اساسى هم در آن ياد شده است و در صدر اسلام تعبير مى شده به بيعت با ولى مسلمين.
روح الله الموسوى الخمينى
منبع : اسناد منتشر نشده موجود در تنظيم و نشر آثار امام خمينى(س)، سند شماره ۶۵۷
اشتراک در:
پستها (Atom)