جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۱ بهمن ۲۵, چهارشنبه

میرحسین پرسید هنوز وبلاگ می نویسی؟!

دوستی پیشنهاد داده است که خاطره  روز شکست حصر را بنویسیم.  لحظه پیروزی را تصور کنیم. خاطره ما در روزی که میرحسین موسوی آزاد می شود. به قول خوابگرد: شما هم خودتان را در قرار ملاقات با یکی از این سه نفر در عصر روز آزادی تصور کنید و چند کلامی را که به ذهن‌تان می‌رسد، هر چه باشد حتا اگر یک جمله، با همین تیتر «در ساعت پنج حصر» بنویسید. دو سال حبس بی محاکمه و آزار آنان به خاطر ایستادگی‌شان در دفاع از حقوق من و شما.
من بلافاصله یاد یک رویایی افتادم که مدتها پیش، از شکست حصر میرحسین دیده بودم. از او پرسیدم که می شود این رویا رو بجای خاطره بنویسم، گفت اشکال ندارد. خدا را شکر شبی که این خواب را دیدم جز ایامی بود که یادداشت های روزانه ام را می نوشتم. الان گشتم و پیداش کردم. فقط برای این گویا تر بشود یادداشت های آن روزم را با چند جمله گویا تر کردم. البته این جمله هایی که الان اضافه کردم را توی کروشه [] گذاشتم.

میرحسین-
«امروز خواب مهندس رو دیدم خواب دیدم. خواب دیدم با یکی می خواستم برم دفتر

ش می دونستم که فضا امنیتی و مثلا تو خواب می دونستم هر کی بره سمت دفتر می گرنش و این حرفها. از اون طرف هم احساس می کردم مهندس تنهاست باید برم. در هر صورت با یک اتوبوس راه افتادم. رسیدم دیدم در دفتر بازه.[این باعث تجب من بود. چون انتظار داشتم به دفتر نزدیک شوم با برخورد امنیتی مواجه می شوم. بر عکس کلی آدم اومده بودن برای دیدن مهندس] رفتم تو خیل شلوغ بود. [یعنی حصر شکسته بود] گفتم می خوام مهندس رو ببینم. یکی که نمی دونم کی بود که کارهای دفتر روی می کرد گفت امروز وقتها پره. [خیلی خوشم نیومد که گفت امروز وقت نیست] چند باره اراده کردم بدون نوبت همینجوری برم تو که نرفتم. راه افتادم به سمت خونه. بازهم با اتوبوس. [توی اتوبوس خط واحد به سمت صادقیه بود.] تو راه مهندس زنگ زد. نمی دونم چرا پرسید هنوز وبلاگ می نویسی یا نه ولی در هر صورت گفت باید یک بیانیه بدم در مورد مسائل روز. یکجوری که من احساس کردم به یک بولتن احتیاج داره پرسیدم بولتن می خواین.[ اینجوری تو ذهنم بود که مهندس می خواد دقیق بدونه تو این مدت که تو حصر بوده چه اتفاقاتی افتاده] گفت آره. گفتم باشه براتون آماده می کنم. تو ذهنم بود که آماده کردم براشون ایمیل می کنم.»





----------------------------------------------------------------------------
پ.ن:
تصور کنید رهبران جنبش سبز هر سه آزاد شده اند و قرار باشد هر یک از ما امکان چند کلام حرف زدن خصوصی با یکی از آن‌ها را داشته باشیم، من این‌ها را می‌گفتم. شما هم خودتان را در قرار ملاقات با یکی از این سه نفر در عصر روز آزادی تصور کنید و چند کلامی را که به ذهن‌تان می‌رسد، هر چه باشد حتا اگر یک جمله، با تگ «در ساعت پنج حصر» بنویسید. اگر نوشتید، این پی‌نوشتِ راهنما را هم با یکی از تگ‌های زیر به آخر آن اضافه کنید تا بقیه هم خبر شوند و بنویسند.
#بیست_و_پنج_بهمن

#در_ساعت_پنج_حصر
#دوسال_حبس_بی_محاکمه_سران_جنبش_سبز

۱۳۹۱ بهمن ۲۱, شنبه

انقلاب ما مردم

احساس در اقلیت بودن حس عجیبی است. یکی از جاهایی که این حس به من دست می‌دهد نسبتم با انقلاب است. نمی‌دانم درست است یا نه ولی گویی یک حس منفی عجیبی- البته قابل فهمی- نسبت به انقلاب سال ۵۷ در فضای عمومی در حال شکل گرفتن است، در حالی که هر بار این بازخوردهای منفی را می‌بینم و به خودم مراجعه می‌کنم می‌بینم حسِ مثبتم به انقلاب کمتر که نشده هیچ بیشتر هم شده است.
اینکه مردم با حضور مستقیم خودشان یک استبداد -که زمانی هیچ کس فکر نمی‌کرد می‌شود تکانی به آن داد و نیروهای مختلف سیاسی تلاش برای تغییر آن را کاری نامعقول و نشدنی و قدرت‌های بزرگ آنرا جزیره ثبات می‌دانست- را متلاشی کردند بطور غیر قابل وصفی برایم هیجان انگیز است. نه فقط در سطح ساختار کلان سیاسی، حتی پیامدهای اجتماعی‌اش که شاید خیلی به چشم نیاید خیلی وقت‌ها برایم شورانگیز است. اینکه ما از فردای انقلاب دیگر خان و خان بازی نداشتیم هنوز هم من را شگفت زده می‌کند.

انقلاب ما

انقلاب تا وقتی مردم حضور مستقیم در سیاست دارند وجود دارد. وقتی سیاست به نهاد‌های حکومتی واگذار شد انقلاب پایان یافته است. از آن به بعد نمی‌توان از عوارض انقلاب گفت. نقد انقلاب تنها می‌تواند معطوف به دوره‌ای باشد که انقلاب زنده است.  یعنی‌‌ همان زمانهایی که مردم حضور مستقیم در سیاست دارند. به عبارتی نمی‌توان رفتار حکومت دهه ها بعد را پای انقلابی نوشت که دیگر وجود ندارد. همانطور که رفتار پهلوری را کسی پای انقلاب مشروطه نمی‌نویسند. و البته وقتی مردم حضور دارند ربودن انقلاب حرف بی‌مبنایی است.  انقلاب را نمی‌شود دزدید، ربود یا مصادره کرد. می‌شود نقش مردم در سیاست را نپسندید یا درست ندانست. انقلاب نقش مردم در سیاست است. خوب یا بد‌‌ همان است که مردم می‌آفرینند. در غیاب آن‌ها حکومت و نظام حاصل از انقلاب می‌تواند به مرور با خود آن کاملا بیگانه شود همانطور که بعد از انقلاب علیه سلطنت پهلوی دوباره ساختار استبدادی بازتولید شد.

اینکه خیلی از مناسبات سلطنتی دوباره بعد از انقلاب بازتولید شد نمی‌دانم چطور می‌تواند دلیلی برای نقد انقلاب باشد. مانند این است که کسی بگوید. «انقلاب علیه استبداد بد بود چون دوباره استبداد بازتولید شد. در نتیجه استبداد باید ادامه پیدا می‌کرد که ما دچار باز تولید استبداد نشویم.» مشخص نیست که اگر‌‌ همان استبداد سلطنتی چند دهه دیگر ادامه پیدا می‌کرد و تاریخ ایران نه از یک وضعیت انقلابی و آزاد بلکه از‌‌ همان نقطه استبداد به جلو می‌رفت شرایط کشور به کجا می‌رسید. این سوالی است که احتمالا منتقدان انقلاب خیلی از خود نپرسیده‌اند. بگذریم از رفتاری که مستبد سابق در چند سال آخر حکومتش شروع کرده بود. شخصی کردن همه تصمیمات حکومت حتی بودجه سالانه کشور و بی‌توجهی به برنامه‌های سازمان برنامه بودجه. بلند پروازی‌های نظامی و …

از نظر من در اینکه انقلاب بهمن ۵۷ یک انقلاب مردمی علیه سلطنتی استبدادی بود تردیدی وجود ندارد. همین طور اینکه آیت الله خامنه‌ای بخش مهمی از مناسبات سلطنتی را -بجز تعیین ولیعهد- بازتولید کرده‌اند نیاز به کنکاش فروانی ندارد. در این شرایط اینکه آیت الله خامنه‌ای خود را «رهبر معظم انقلاب» بنامد تنها در آن صورت تناقضی مبتذل نیست که منظور ایشان نه انقلاب مردمی سال ۵۷ علیه استبداد و سلطنت، بلکه انقلاب جدیدی باشد که به همت نیروهای بسیج شده و مسلحه در حال بازتولید کامل سلطنتی جدید است.

پینوشت: درباره رمان در حضر

۱۳۹۱ بهمن ۱۴, شنبه

سازماندهی آنلاین برای فعالیت های غیر آنلاین

جمع بندی نظرات بخش اول (کلیات)


پیش تحریر: چندی پیش با توجه اهمیت مسئله حصر به صورت آنلاین به هم اندیشی نشستیم. متن زیر بخشی از جمع بندی حاصل از نظر و پیغام های عمومی و خصوصی ای است که ارسال شد. (اینجا و اینجا) البته ایده های عملیاتی ای که جمع آوری شده اند در این مرحله در این متن نیامده اند. همچنین ممکن است به شکلی ناخودآگاه گرایش تنظیم کننده متن در جمع بندی موثر بوده باشد، به همین دلیل احتیاج به حک و اصلاح همچنان باقی است. و قطعا همچنان ایده ها، نکات و طرح های جدید می توانند چشم انداز آینده ما را روشن تر کنند.


 

بازداشت خانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد معنایی بیش از کتمان حقوق اساسی این سه نفر دارد. بازداشت خانگی غیر مجاز اعلام کردن خواست تغییر و تحول در وضعیت کشور، به شکلی متفاوت از نظر آیت الله خامنه ای است. حصر میرحسین تنها نقض حق اساسی او نیست بلکه کتمان خواست و رای و نظر متفاوت بخش های مهمی از جامعه برای تعیین سرنوشت کشور به شکلی متفاوت است. این موضوع وقتی بیشتر نشان از شرایط سخت کشور دارد که به این نکته توجه داشته باشیم که صدایی که میرحسین نمایندگی آن را می کند میانگین خواست کسانی است که پیگیر تحول و تغییر  در کشور هستند. تثبیت حصر میرحسین متضمن  بدیهی شدن این نظم ظالمانه است. مقوم این ایده که اراده ایجاد هرگونه تغییر در سیاست های غلط آیت الله خامنه ای نتیجه ای جز حذف ندادیوار نویسیرد، و تنها امکانِ بودن، این است که تسلیم رای و نظر ایشان باشیم. یعنی برای بودن پیشاپیش باید متفاوت بودن مان را رها کنیم و اجازه اندیشیدن به هیچ گونه بودنِ دیگری را نداشته باشیم. به همین خاطر است که حتی کسانی که تنها پیگیر وضعیت روزمره معیشتی شخصی یا حفظ کرامت و احترام خویش در برخورد با ماموران حکومت باشند با این نظم برخورد پیدا می کنند. و از این روست که کتمان رای ما برای تغییر و اصرار ما بر حفظ کرامت مان، در حصر کسی که رای و نظر ما را نمایندگی می کرده عینیت پیدا کرده است.


تا وقتی آیت الله خامنه ای می تواند و یا برایش به صرفه است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی را در حصر نگه دارد طبیعی است مطالباتی که آنها نمایندگی می کرده اند را به رسمیت نخواهد شناخت و از آن مهم تر به انتخابات واقعی که امکان تغییر سیاست ها با رای مردم در آن وجود دارد تن نخواهد داد. از این روست که تلاش ما برای باز پس گیری حق داشتن هویت های سیاسی متفاوت از سیاست های رسمی حکومت و همچنین حق انتخاب برنامه های متفاوت برای اداره کشور از کوچه اختر می گذرد. ما برای احیای نهاد انتخابات ناگزیریم استبداد را مجبور کنیم از نفی ما عقب نشینی کند و مجاز بودن خواست متفاوت ما برای سرنوشت کشور را به رسمیت بشناسد و عینیت آن وضعیت حصر خواهد بود. تا مادامی که رهبران جنبش سبز بر مطالبات ما پایداری می کنند وضعیت آنها نشانگر نسبتی است که حاکمان با خواسته های ما برقرار می کنند.


هر چند به نظر نمی رسد برای این دوره از انتخابات شاهد گشایش در فضای سیاسی کشور باشیم اما اگر ایام انتخابات زمانی برای طرح انتخاب های متفاوت باشد دقیقا همان زمانی است که ما باید تلاش کنیم انتخاب کتمان شده مان را به استبداد تحمیل کنیم. ستاد انتخاباتی ما در این دوره همان ستادی است که برای شکست حصر تلاش می کند.


بر این اساس مهم ترین و جدی ترین هدف در ایام پیش رو تلاش برای شکست حصر رهبران جنش سبز است. البته برای رسیدن به این هدف باید به پیگیری اهداف کوتاه مدتی نظیر سازماندهی نیروهای فعال جنبش سبز با استفاده از الگو های جدید مخصوصا استفاده از ظرفیت شبکه های آنلاین برای فعالیت در فضای غیر آنلاین داریم.


ما برای اینکار ستادی به عنوان «سلام» تشکیل خواهیم داد. این عنوان پاسخ به سلامی است که میرحسین از  حصر برای مردم فرستاد و این سلام استعاره ای از پاسخ ما خواهد بود. سلام امیدبخش و متصور کننده ی روزی است که می توانیم با میرحسین به راحتی ارتباط داشته باشیم.


در چه شرایطی می خواهیم دست به این کار بزنیم؟ در شرایطی که گرایش های منتقد و تحول خواه، احزاب و گروه های سیاسی اصلاح طلب و نیز اتحادیه های صنفی قابل توجهی امکان فعالیت ندارند. در نتیجه فعالیت اجتماعی رسمی برای تحول و تغییر بسیار سخت می نماید. رفتار حاکمیت در انتخابات مجلس نهم نشان داد که آنها برخلاف گذشته در ایام انتخابات به دنبال کسب مشروعیت نیستند بلکه هدف شان را نشان دادن اقتدارشان گذاشته اند. به همین دلیل است که بر خلاف گذشته در ایام انتخابات نه تنها فضا بازتر نشد بلکه شرایط بسیار امنیتی هم شد. از طرفی به نظر می رسد اکنون توان سازماندهی شده ی جامعه در حد و اندازه ای نیست که بتواند در عرصه ی موازنه ی قوای مادی، قدرت استبداد را مجبور به تمکین به حد و مرز های قانونی اش بکند. جامعه درگیر مشکلات اساسی معیشتی است و نیروهای فعال پراکنده هستند. بخش های مختلف جامعه مرعوب، محبوس یا تبعید شده اند و عده ای نیز با پروژه های غیر واقعی به هدر رفته اند.


در عین حال خواست تغییر همچنان پر رنگ در جامعه وجود دارد. نارضایتی های گسترده، با دلایل متعدد جامعه را فرا گرفته است. ایام انتخابات هم می تواند جامعه را سیاسی تر کند. گرچه در فضاهای رسمی امکان تبلور خواسته تغییر مهر ممنوعیت خورده است اما همچنان عرصه های غیر رسمی و شبکه های اجتماعی  به حیات خود ادامه می دهند و به مرور حتی عرصه های جدیدی را به روی ما می گشایند. نهادهای سیاسی از بین رفته اند اما سرمایه ی اجتماعی گروه های پیگیر تغییر و تحول افزایش یافته است.


اما چگونه و با چه راهبردهایی؟


۱- فعالیت علنی: یک جنبش اجتماعی وقتی شکل می گیرد که بخش هایی از جامعه بدون اینکه در یک سازمان رسمی به هم متصل باشند یا شناخت های فردی از هم داشته باشند از طریق ایده و الگو های فعالیت به هم پیوند می خورند. توجه به این مهم وقتی امکان سازماندهی رسمی وجود ندارد و هرگونه تلاش رسمی توسط گروه های امنیتی دنبال می شود، اهمیت ویژه ای می یابد. در صورتی که ما از ترس نیروهای امنیتی جمع هایمان را به روی ارتباطات جدید ببندیم و فعالیت را تنها به افراد شناخته شده محدود کنیم سرکوب محقق شده است. البته معضلات ناشی از کارشکنی امنیتی بر همه هویداست اما بدیهی است که وقتی سازمانی کلاسیک وجود ندارد روی آوردن به فعالیت مخفی برای دور ماندن از چشم امنیتی به همان میزان امکان ارتباط با هم در سطح جامعه را محدود می کند. ما باید الگو ها و فعالیت هایی را طراحی و پیگیری کنیم که امکان فعالیت هم راستا توسط بخش های مختلف جامعه، که همدیگر را نمی شناسند، فراهم آورد. بدیهی است چنین راهی از چشم نیروهای امنیتی مخفی نمی ماند اما برای مقابله با کارشکنی آنها باید روش هایی را انتخاب کنیم که کثرت عددی جامعه معترض و مشروعیت فعالیت آنها در نزد جامعه موانع آنها را بی اثر کند. در نتیجه به جز موارد خیلی محدود فعالیت های ما آشکار و علنی و معطوف به الگو هایی است که فعالیت های مشترک افرادی که همدیگر را نمی شناسند ممکن می سازد. در این میان الگو های فعالیت قابل تکثیر اهمیت فوق العاده ای دارند.


۲- اجماع: جامعه ی ما جامعه متنوعی است. به باور ما هیچ گروهی به تنهایی نمی تواند خواسته های اعتراضی بخش های مختلف جامعه را نمایندگی کند. و از آن مشخص تر امکانات مادی و انسانی و اجتماعی هر کدام از گروه های فعال برای رقم زدن تحولات جدی جامعه ناکافی است. لذا برای امکان فعالیت جدی باید فضایی برای تمام کسانی که حاضر هستند برای هدف این طرح یعنی تلاش جهت شکست حصر تلاش کنند آماده شود. یکی از مهم ترین وظایف ما فراهم کردن امکان و بستر فعالیت هم راستا و با الگو های مشترک برای طیف های متنوعی از جنبش سبز است که پیش از این فعالیت مشترک یا هماهنگ نداشته اند.


۳- حفاظت از سرمایه امید: ما به امید پیروزی و محقق کردن اهداف طرح تلاش می کنیم و نه تنها برای اعتراض یا نشان دادن شرایط وخیم کشور یا قانون شکن بودن طرف مقابل. برای همین حفظ فعالیت امیدوارنه در گفتار، عنوان و تمام فعالیت ها ضروری است. ما در بازنمایی اتفاقات، آن دسته از اتفاقات را انتخاب می کنیم که امید به تغییر را زنده کنند. علاوه بر فضای گفتمانی حاکم بر فعالیت های ما باید امیدوارنه و پر نشاط باشد طراحی پروژه های کم هزینه که احتمال اجرایی شدن و در گام بعدی مثمر ثمر بودنشان بالاست برای افزایش امید و انگیزه ی فعالیت اهمیت بالایی دارد.


۴- سازماندهی آنلاین برای فضای غیر آنلاین: تخریب فضاهای عمومی کشور که امکان طرح نظرات و مطالبات بخش های مختلف جامعه در آن وجود دارد و محدود کردن فعالیت های گروه های رسمی باعث شده است که بسیاری از افراد از ظرفیت شبکه های اجتماعی آنلاین برای گشودن فضاهای جدید و طرح دغدغه های عمومی خود استفاده کنند. هر چند تحلیل هایی که استفاده از فضاهای آنلاین را مخرب می دانند صحیح نمی دانیم اما معتقدیم محدود ماندن به این عرصه امکانات فراوانی که شبکه های اجتماعی غیر آنلاین برای تغییر موازنه ی قوای مادی در اختیار قرار می دهند را از دسترس ما دور می کند. در عین حال وقتی وجود گروه های رسمی پذیرفته نمی شود این فضا یکی از مهم ترین امکان های ما برای سازماندهی است. در نتیجه تلاش ما بهره گیری از شبکه های اجتماعی آنلاین برای سازماندهی یک سری فعالیت ها در فضای غیر آنلاین خواهد بود.


۵- اهمیت فعالیت سبزهای مهاجر: اهمیت ارتباط سبزهای مهاجر با پروژه های مختلف مخصوصا در شرایطی که از یک طرف در داخل کشور فعالیت ها به شدت هزینه بر است و از طرفی سبزهای مهاجر از امکان فعالیت آزادانه تر برخوردار هستند بر کسی پوشیده نیست. اما برای جلوگیری از معضلاتی که حساسیت نیروهای امنیتی ممکن است ایجاد کند، فعالیت های خارج از کشور مستقل از فعالیت های داخل خواهد بود مگر مواردی که سبز های مهاجر تنها نقش ستادی و پشتیبانی و اطلاع رسانی برای فعالیت های داخل کشور را بازی می کنند.


۶- خویشتن داری: خیابان عرصه مواجهه قوای مادی بین گروه های رقیب است و در نهایت هم هر گونه تغییر جدی در عرصه سیاسی کشور به دست کسانی رقم خواهد خورد که بتوانند خیابان ها را از آن خود کنند و تغییر موازنه ی قوا را آنجا تثبیت کنند. اما با توجه به تحلیل و منابع و هدفی که در این طرح پیش بینی شده است ما برای پس گرفتن این عرصه تلاشی نخواهیم کرد و فعالیت های ما تنها معطوف به تغییر موزانه ی قوا در عرصه ی غیر مادی و البته ایجاد اجماع و مطالبه ی اجتماعی شکست حصر خواهد بود. در حال حاضر تظاهر حضور ما در خیابان از طریق دیوار نوشته خواهد تا تظاهرات.


۷- اتاق فکر وسیع: فعالیت های ما مبتنی بر فراخوان های عمومی و درگیر شدن شبکه اجتماعی خواهد بود. گرچه پروژه هایی پیش بینی شده است اما امیدواریم که این پروژه ها نقش چاشنی را داشته باشند و پروژه ها و ایده های بعدی از خلال شبکه های اجتماعی و بارش افکار عمومی به صورت مداوم متولد شوند. تلاش ما مبتنی بر این خواهد بود که امکان جمع آوری و خلق ایده های جدید را فراهم کنیم.


۸- فعالیت انتخاباتی: در شرایطی که حاکمیت قصد برگزاری انتخابات واقعی را ندارد در عین حال همچنان خودش را نیازمند تکرار آئین و تشریفات انتخابات می داند ستاد رفع حصر جایگزین ستاد هایی است که ما پیش از این در ادوار مختلف انتخابات در آن فعالیت می کردیم. ما برای استفاده از آن خاطره های جمعی، مهارت های مشترک و رابطه های جمعی، همچنین برای پیوند زدن آن سابقه با برنامه ی جاری تلاش خواهیم کرد.


۹- هویت جمعی: کار جمعی ما برای هدفی جمعی است. و برای اینکه این فضا و همدلی آسیب نبیند هیچ فردی به نمایندگی از ستاد و یا مسئول بخش هایی از ستاد حق مصاحبه یا استفاده از آن عنوان را برای معرفی خود در مجامع رسمی و سیاسی نخواهد داشت.


به نظر ما برای تشکیل این ستاد باید گروهی برای ایجاد هماهنگی های کلی تشکیل شود. امیدواریم چهره شناخته شده تر و مورد اعتماد تر در این زمینه فعال تر برخورد کنند.


ما امیدواریم سبزهای مهاجر کمیته ای برای رفع حصر، متشکل از گروه های مختلف در خارج از کشور تشکیل دهند که وظیفه ی هماهنگی و فعالیت های خارج از کشور حول محور شکست حصر را بر عهده بگیرد. هر ستاد یا مجموعه ای که اجرای مجموعه ای از پروژه ها را برعهده بگیرد نماینده  ای در این شورا خواهد داشت. افراد به صفت پیگیری پروژه های مشخصی در این کمیته عضو خواهند شد نه نمایندگی سیاسی گروه های خودشان.


در داخل کشور هم از مکانیزم های متفاوتی برای این کار استفاده خواهیم کرد. از آنجا که امکان سازمانی رسمی برای سازماندهی وجود ندارد و گروه ها و نهادهای موجود نیز کم ظرفیت تر از آن هستند که بتوانند همه ی نیروها را جذب کنند سایت همچون دفتری آنلاین خواهد بود که ستاد از ذیل عنوان آن سازماندهی خواهد شد و ارتباط با گروه های مختلف از طریق آن محقق خواهد شد.


یک از مهم ترین کارهای سایت سلام انتشار الگوهای فعالیت و فراهم کردن امکان فعالیت هماهنگ بین افرادی که همدیگر را نمی شناسند با حفظ وضعیت ناشناس بودن. برای اداره چنین سایتی نیاز به سازمانی است دوستان پیش بینی های برای آن کرده اند.