جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ خرداد ۱۶, پنجشنبه

معنی انتخابات

یکی از شیوه های آیت الله خامنه ای در خطابه هایشان این است که دورغ و مغلطه های های خودشان را خیلی محکم بیان می کنند که بسیاری حتی منتقدان ایشان هم در دام آن می افتند.  نمونه آن صحبت چند روز پیش ایشان در حرم امام در مورد انتخابات است.  در این یادداشت به بخشی از این صحبت ها را مرور و دروغ و مغلطه های پنهان در آن را بررسی خواهیم کرد. نقل قولهای آیت الله خامنه ای را عینا از سایت دفتر ایشان به صورت ایتالیک در متن می آورم.


حضرت آيت الله خامنه اي مهمترين موضوع در انتخابات را، ايجاد حماسه سياسي و حضور "پرشور و هيجانِ" مردم در پاي صندوق هاي راي دانستند و تاکيد کردند: هر رايي که مردم به يکي از هشت کانديداي محترم بدهند، دردرجه اول، راي به جمهوري اسلامي و راي اعتماد به ساز و کار انتخابات است.


البته منظور آیت الله خامنه ای از نظام مشخص نیست. اکثر مواقع «نظام» اسم مستعار خودشان است. یعنی وقتی می خواهند به نظر شخصی خود اشاره بکنند به از واژه «نظام» استفاده می کنند. حالا فرض می کنیم نظام منظورشان همان قایق کوچکی است که ایشان ناخدایش هستند.آیت الله خامنه ای


انتخابات های مختلف را مرور کنیم. انتخابات مجلس چارم که در بدو کسب پست رهبری توسط آیت الله خامنه و رد صلاحیت حدود۸۰ نفر از نامزدها جناح چپ که ۴۰ نفر از نمایندگان مجلس سوم شروع شد و این اتفاق در مجلس پنجم هم تکرار شد. اما جالب اینه که علی رغم اینکه آیت الله خامنه ای علیه هاشمی و علیه کارگزارن موضع گیری کرد بزرگترین فراکسیون کارگزارن در همان مجلس شکل گرفت.


در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ ایشان به انواع اقسام شیوه ها از آقای ناطق حمایت کردند و تمام دستگاه و نهادهای وابسته به رهبری رسما و علنا مخالفت خودشان را با آقا خاتمی اعلام کردند. رای اکثریت قاطع مردم به خلاف رای و نظر خواسته آیت الله خامنه ای نشانه چیست چیست؟ مجلس شش هم به همین ترتیب؟


جناح مطبوع آقای خامنه ای چنان وضعیتی داشت که  در شوراهای شهر دوم هویت برای پیروزی خود را ناگزیر به کتمان هویت تارخی و انتسابشان به جناح مطبوع آیشان می دیدند. که البته موفق هم بود. یعنی  جناح مطبوع آیت الله خامنه ای در همان انتخاباتی رای اوردند که ایشان رای ندادند!


سال ۸۴ هم مهم ترین حربه تبلیغاتی احمدی نژاد این بود که اینا سی سال خوردن و بردن و هاشمی سمبل نظام است. احمدی نژاد گرچه مستظهر به حمایت مراکز قدرت بود اما ادبیات او مثل نماینده ای از اپوزیسیون در اعتراض به کل تجربه جمهوری اسلامی بود.  پر واضح است که رای احمدی نژاد هم اعتراضی بود.


سال ۸۸ هم که دیگر تکلیفش مشخص است. برای همین در مورد صحبت نمی کنم.


امسال هم همین طور. همه  کینه طرفدارن آیت الله خامنه ای را به آقای هاشمی را می دانند. اتفاقا چون به مرور هاشمی کمک جایگاه نمایندگی نظام را از دست داد و شد گزینه تغییر در سیاسیت جاری که مورد نظر مقام معظم رهبری حضورش در انتخابات مورد استقبال مردم قرار گرفت. حتی من احساس می کنم احمدی نژاد درست که به خاطر عملکرد مدیرتیش و فساد اقتصادی کلی رای منفی پیدا کرد ولی اتفاقا بخاطر انحرافش از مقام عظام رای جذب کرده است. البته یادم می آید که مشایی همان سال ۸۸ هم جایی اعتراض کرده بود که اگر آقای خامنه ای از ما حمایت نمی کرند رای ما بیشتر بود.


خلاصه اینه که رای دادن در تمام این سالها  بیشتر معنی اعتراض به شخص نظام داشته است تا تایید آن.


اگر هم نظام معنی شخص نداشته باشد و نظام سیاسی حاصل انقلاب باشد که بدیهی است که شمرده شندن رای مردم در سال ۷۶ آن را تقویت کرد و نشمردن رای مردم در سال ۸۸ به آن ضربه زد. نظام سیاسی حاصل انقلاب علیه سلنطت با حضور مردم تقویت می شود و بستن مسیر های مشارکت سیاسی واقعی مردم تضعیف. یکی از مهم ترین نشانه اعتماد مردم به نظام به این معنی تجمع اعتراضی مردم در ۲۵ خرداد ۸۸ است یعنی وقتی مردم میلیونی در پایتخت تظاهرات می کنند آرام و ساکت  و به خونه بر می گردند. این  اون اوج اعتماد به یک نظام سیاسی است که سخنرانی ۲۹ خرداد آیت الله خامنه ای بزرگ ترین ضربه به این اعتماد مردم بود. برای همین هم  آن خطبه های آیت الله  خامنه ای از کاری ترین ذربه ای است که  به جمهوری سیاسی به عنوان یک نظام سیاسی مردمی زده شده است.


حضرت آيت الله خامنه اي افزودند: دشمنان تصور مي کنند، اکثريتي خاموش و مخالف نظام در کشور وجود دارد در حاليکه آنها 22 بهمن را از ياد برده اند که در 34 سال گذشته همواره جمعيت عظيمي در دفاع از نظام اسلامي به خيابانها امده و شعار " مرگ بر آمريکا" سر داده است.


باز واژه مبهم نظام را به کار برده اند. فرض کنیم منظورشان از نظام همان قایق کوچکی است که خودشان ناخدای آن هستند. خوب چطور از تظاهرات مردم در ۲۲ بهمن که سالگرد انقلاب شکوهمند علیه سلطنت و استبداد پهلو بود معنی اش حمایت از استبداد فعالی  را برداشت می کنند؟ و از کجا نتیجه می گیرند که شعار مرگ بر آمریکا و نفی مناسبات ناعادلانه جهانی معنی اش حمایت از استبداد و مناسبات ناعادلانه داخلی است؟ این دیگه دغل بازی است که اینها مستبد بخواند سالگرد انقلاب مردم علیه استبداد را به اسم خودش بزند.


در ثانی میزان اینکه حکومت ها اعتماد به نفس دارند و مستظهر به حمایتی مردمی هستند جمعییت هایی که خودشان بسیج می کنند نظیر ۹ دی نیست بلکه میزانی است که جرات می کنند به منتقدین و مخالفین اجازه فعالیت بدهند. عیار سنجش بلوف آیت الله خامنه ای میزان پایبندی شان به اصل ۲۷ قانون اساسی است. روزی که ایشان حاضر شود دست از کتمان حق مردم برای اعتراض به حکومت بردارد می توان تایید کرد که آن روز ایشان  اطمینان به حمایت قاطبه مردم اطمینان پیدا کرده است. تا روزی که کوچکترین انتقادی به شخص رهبری، ایشان را به واهمه می اندازد و امکان هیچ نقدی در رسانه های کشور به ایشان وجود ندارد اتفاقا نشانه آگاهی از موقعیت متزلزل شان است.


رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به تلاش دشمنان براي تبديل انتخابات به تهديدي بر ضد نظام، گفتند: آنها اميدوارند که انتخابات، يا سرد برگزار شود.


من متن خبر رو عینا از سایت آیت الله خامنه ای نقل می کنم. حواستان باشد نسبت دادن رهبری انقلاب اسلامی وصله نچسبی است که تنظیم کننده خبر آورده است. انقلاب اسلامی قیامی مردی علیه استبداد بود و چقدر بی مسمی است  نسبت دادن رهبری انقلاب به کسی که بی وقفه در حال بازتولید مناسبات سلطنتی گذشته در قابل های نو هست.


اما  بر گردیم به اصل حرف آقای خامنه ای. ایشان ادعا کرده اند که دشمنان دنبال سرد کردن انتخابات هستند. حرف درستی است. مهم ترین دلیل سرد شدن انتخابات  هم حذف غیر قانونی هاشمی رفسنجانی به عنوان انتخابات بخش بزرگی از مردم با آن دلایل واهی و رد صلاحیت نامزد مورد حمایت احمدی نژاد بدون دلایل حقوقی است. خوب در این صورت دشمن مردم کیست؟


آیت الله خامنه خاطر نشان کردند: در کجاي دنيا به نامزدهاي انتخابات، از چهره هاي معروف گرفته تا افراد گمنام، اجازه داده مي شود که بطور مساوي از رسانه ملي کشور استفاده کنند.


چرا جای دوری برویم ترکیه، عراق و افغانستان. دوما در خیلی از همین کشور های خود نامزدها تلوزیون خودشان را دارند و داشتن تلوزیون در انحصار شخص اول مملکت نیست. سوما البته مناسبات رسانه ای در آمریکا عادلانه نیست. اما غیر عادلانه بود مناسبات در آمریکا به هیچ وجه سانسور، انحصار رسمی و علنی در کشور ما را موجه نمی کند.


ايشان با تاکيد بر اينکه بدخواهان ملت ايران و اتاق هاي فکر انها، براي سرد کردن فضاي انتخابات به تبليغات دروغي و بي انصافانه ايي همچون مهندسي شدن انتخابات و مشروع و آزاد نبودن آن روي آورده اند!


قبلا به صورت رسمی علی سعیدی نمایند ولی فقیه در سپاه اعلام کرد که وظیفه ذاتی سپاه مهندس معقول در انتخابات است. جنتی و سایر اعضای شورایی که قرار است نامزدهای انتخاباتی را تایید صلاحیت کنند و منصوب مستقیم آقای خامنه ای هستند به صراحت قبل و حتی حین بررسی صلاحیت ها از علیه نامزدی آقای هاشمی حرف زده اند. و از همه مهم تر گاف بزرگ خود آیت الله خامنه ای است که چندی پیش حتی حرف زدن از انتخابات آزاد را ممنوع اعلام کرند. خوب حالا بدخواهان ملت ایران چه کسانی هستند؟  و اتاق های فکر آنها کجا ست؟


حضرت آيت الله خامنه اي قانون را مرجع و حاکم واقعي روند انتخابات در ايران بر شمردند و تأکيد کردند: در جمهوري اسلامي تنها چيزي که بر روند وارد شدن در عرصه انتخابات حاکم است قانون است و بر طبق قانون عده اي مي توانند بيايند و عده اي نمي توانند ضمن اين که کساني که تشخيص صلاحيت مي دهند نيز بر طبق قانون مشخص هستند.


خوب سوال اصلی من این است که آیت الله خامنه خودشان که دم از قانون می زنند حاضر هستند تمکین به قانون کنند و خودشان را ذیل قانون تعریف کنند؟ این سوال است که البته ایشان به صراحت جوابش را داده اند که خودشان از قانون اساسی فراتر می داند و از هفت مملکت قانون و آزاد هستند. حتی بعضی از طرفدارن ایشان کار را به جایی رسانده اند که حتی قول ایشان را شرع می داند. یادمان نرفته است که شورای نگهبانی که قرار بود نگهبان قانون اساسی باشد هر گونه اصلاحیه بر قانون مطبوعات که توسط مجلس شورای اسلامی که طبق قانون اساسی تنها مرجع قانون گذاری در کشور هست را رد می کرد. گویی قول ایشان از قانون اساسی هم معتبر است. از این خلاف قانون تر؟


دوم اینکه می گوییند شورای نگهبان چون مسئول تایید صلاحیت هاست در نتیجه هر کار کرد درست است. این حرف اینقدر مضحک و سطحی است خیلی نیاز به توضیح ندارد. کافی است به پیامدهای چنین ادعای فکر کنیم.. یعنی به هیچ مامور حکومتی نمی شود اعتراض داشت چون طبق قانون وظیفه بر عهده دارد. از یک کارمند ساده در یک اداره بگیر تا وزیر و وکیل. مگر احمدی نژاد به زعم شما مسئول قانونی قوه مجریه نبود. پس چرا در کارش دخالت می کردید؟ چون کامل بله قربان گو نبود انحرافی نامیدیدش. بگذارید مثلا مشخص تری را بررسی کنیم. طبق قانون قاضی در مقام انشای حکم می تواند قوانین عادی را تفسیر کند علاوه بر این در قوانین ما حکم اعدام هم پیش بینی شده است. معنی اینها این است که هر قاضی می تواند  به هر کسی خواست حکم اعدام بدهد؟ و این کار قانونی است؟ حتما که بعضی از قضات اشتباه می کنند. علاوه بر اشتباه گاهی هم تخلف می کنند و جانبدری می کنند و حتی گاهی با رشوه گیری از اختیارات قانونیشان سو استفاده می کنند. این چه استدلال مبتذلی است که اگر در قانونی وظیقه ای پیش بینی شده است دبگر طرف هر کاری کرد قانونی است.


مشکل بزرگ این تفسیر های عجیب غریب از قانون اینست که خود آیت الله خامنه ای خودش را پاسخگو نمی بیند برای همین هر حرف سطحی را بدون نیاز به پاسخگویی بر زبان می آورد. مطابق قانون اساسی کشور کشور با رای مردم اداره می شد. و مجلس خبرگان قانون اساسی منتخب مردم بود بودند و بجای مجیز گویی شخص صاحب قدرت از او پاسخ می خواسند ای حرفها را نمی زندند.اگر سپاه پاسدارن مطابق قانون نیروی نظامی حامی کشور و مردم بود و نه حزب سیاسی مسلح طرفدار آیت الله خامنه ایشان نمی توانستند ایهمه قانون شکنی کند.


اما حالا که بحث قانون است چند سوال: میرحسین مطابق کدام قانون در بازداشت خانگی است؟ چرا اصل ۲۷ قانون اساس اجرا نمی شود؟ چرا فصل دوم قانون اساسی کلا تعطیل شده است؟ مگر حکومت نظامی و شکنجه مطابقه قانون اساسی ما ممنوع نیست؟


رهبر انقلاب اسلامي گفتند: در آمريکا و کشورهاي سرمايه داري، اگر نامزدهاي انتخابات عضو دو يا سه حزب نباشند و  مافياي ثروت و قدرت و شبکه صهيونيستها از آنها حمايت نکنند، به هيچ وجه امکان تبليغات ندارند.


البته نقد آیت االله خامنه ای چندان بی مورد هم نیست.  یعنی بلاخره در آمریکا  کسی که حمایت منابع قدرت را نداشته باشد در هم همه  شدید رسانه ای و امکانات وحشتناک گم می شود. اما و صد اما که در کشور ما قطعا اوضاع بدتر است. اصلا به کسی که انتقادی به شرایط داشته باشد اجازه نامزدی نمی دهند  چنان که حتی آیت الله هاشمی که کسی نمی تواند نسبتش با نظام را کتمان کند حذف می شود. میرحسین موسوی نخست وزیر ۸ سال دفاع کشور در حصر می شود.


مگر الان سپاه مثل یک مافیای عظیم اقتصادی و سیاسی عمل نمی کند که حتی احمدی نژاد هم یک کم دست از بله قربان گویی برداشت زدن لهش کردن. سپاه مصداق مشابه مافیای اقتصادی و سرمایه داری در کشور های دیگر است.


در خیلی از کشورهای که ادعای دموکراسیشان می شود می شود تحلیل و تحقیق کرد و مناسبات غیر دموکراتیک پنهانشان را نشان داد اما اینها چه ربطی دارد به کسانی که خیلی عیان و رسمی  حق مردم برای تعیین سرنوشت خودشان را نفی می کنند و استبداد آشکار دارند؟


توصيه انتخاباتي ديگر رهبر انقلاب به هشت نامزد، اين بود که وعده هاي نشدني ندهند.


استثنا این معدود گزاره های صادقانه آیت الله خامنه ای در مورد انتخابات است. ایشان به طور ضمنی گفته اند که رئیس واقعی جمهوری و حکومت من هستم شما چرا ادعای الکی می کنید. وقتی سیاست خارجی کشور با سلیقه شخصی رهبری تعیین می شود. قوه قضاییه نیروهای نظامی و انتتظامی و امنیتی در ید ایشان است. وقتی ایشان بعضی وزرا با حکم مستقیم و حتی معاونش را هم نصب می کند. وقتی مجلس مطیع نظر دفتر ایشان ساخته شده است و با اشاره ایشان رای می دهند و وقتی تنها تلوزیون کشور در انحصار مقام عظما است خوب شاید بتوانیم تایید بکنیم که مسئول وضعیت فعلی کشور کیست و چه کسی باید پاسخگوی کشور داری غلطش باشد و رای مردم در اینها چقدر موثر است.


استثنا باید بگم این حرف آیت الله خامنه ای درست بود. رئيس حمهوری واقعی کشور خود آیت الله خامنه ای است و رئیس جمهوری اسمی هم قرار است ( هر چند غیر قانونی ) تدارک چی ایشان باشد.


خلاصه اینکه همین مرور کوتاه هم نشان می دهد انتخابات و رای دادن هر معنی و نتیجه ای بدهد معنی ادعا شده توسط آیت الله خامنه و نتایج ترسیم شده توسط ایشان را ندارد.