جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ آبان ۵, یکشنبه

فجایعی که هولناک نیستند!

در هفته گذشته این فرصت پیش آمد تا چند فیلم که داستانشان در برلین می‌گذشت را ببینم. در اکثر این فیلم‌ها یکی از محور‌ها جنایتی بود که نازی‌ها علیه یهودی‌ها اعمال کرده بودند. با دیدن این فیلم‌ها بهتر می‌شود میزان فاجعه را قابل لمس کرد. مخصوصا نکته جالب برای من همراهی و طبیعی دیدن چنین اتفاقات هولناکی توسط کسانی است که الزاما آدم‌ها بد یا قصی القلبی نیستند. این مسئله ذهن من را به دو موضوع دیگر جلب کرد:
۱- از اتفاقاتی که از جنگ جهانی دوم و مناسبات بعدی آن برقرار شده است روایتی موجود است که طرف پیروز نوشته است. البته همیشه تاریخ را فاتحین می‌نویسند. برای همین هم هست که در تاریخ معاصر جهان جنایت نازی‌ها یعنی طرف مغلوب آخرین جنگ بزرگ جهان پر صدا‌تر از جنایتی‌هایی هست که که فاتحین در حین جنگ یا در سالهای بعد آن آفریده‌اند. فرانسوی بیش از یک ملیون الجزایری را چند دهه پیش کشته‌اند چقدر در مورد آن می‌شنویم؟ آمریکایی‌ها تنها کشوری هستند که بمب هسته ای علیه یک شهر مسکونی و غیرنظامی استفاده کرده‌اند چقدر در مورد این می‌شنویم؟ یا اینکه آمریکایی‌ها چقدر ویتنامی را هزاران کیلومتر دور‌تر از مرز‌هایشان برای سال‌ها کشته‌اند؟ و جاری ترینش اتفاقی که در فلسطین در حال رخ دادن است. بگذریم از کتمان مشمئز کننده جنایت نازی‌ها توسط احمدی‌نژاد ولی آیا واقعا امکان‌‌ رها شدن از تاریخی که صاحبان قدرت می‌نویسند، هست؟
۲- اینکه در کشور ما به راحتی افراد به خاطر عقاید و باور‌هایشان از دسترسی به کالا‌های یا حقوق عمومی محروم می‌شوند از چه جنسی است؟ همین چند وقت پیش دکتر توفیقی سرپرست وزارت علوم از ثبت نام ۴۰۰ دانشجوی ستاره دار که قبلا از تحصیل محروم شده‌بودند خبر داد. خیلی هولناک است که عده از فرزندان این کشور تنها به خاطر انتقاد سیاسی از ادامه تحصیل در مقاطع بالا‌تر محروم  می شوند و این موضوع خیلی عادی جلو کند. چهارصد نفر محروم از تحصیل! کوره‌های آدم سوزی پیامد نهایی فرایندی بود که از کتمان و نفی وجود انسانی عده‌ای شروع شده بود. اینکه در کشور ما به راحتی افراد به خاطر گرایش سیاسی یا فرهنگیشان از حقوق اجتماعی، فرصت استخدام و از همه بد‌تر حق انتخاب شدن در نهادهای که قرار است نمایندگی گرایش عمومی را بکنند محروم می‌شود ظلمی هولناک نیست؟
خلاصه به نظرم آمد فاجه هولوکاست خیلی چیز عجیبی برای ابنا بشر نیست. همین الان هم جای جا و در سرتاسرعالم ظلمهای از همین جنس جاری ست. و هولناک‌تر‌‌ همان که خیلی چیز عجیبی به نظر نمی‌رسد و بخشی از طبیعت بدیهی وضعیت شمرده می‌شوند، در نیتجه حساسیت قابل توجهی را هم بر نمی‌انگیزد. شاید در آینده‌ها اگر طرف‌های پیروز جایشان فرق کند تاریخ جور دیگری روایت شود. روایتی که در آن این اتفاقات هولناک به نظر بیاید. شاید؟!

۱۳۹۲ مهر ۲۶, جمعه

یک دیپلمات چگونه «مقاومت» می‌کند؟

 تحریم‌های گسترده علیه ما درآمد کشور را به شدت کاهش داده است. در شرایطی که تولید ملی قبلا به خاطر بی‌کفایتی دولت احمدی‌نژاد نابود شده است و بخش مهمی از مایحتاج کشور واراداتی است، کاهش درآمد کشور به صورت بلادرنگ به افزایش قیمت و کاهش قدرت خرید مردم منجر می‌شود. بگذریم که دولت فوق العاده پر خرج ما هم برای تامین هزینه‌های خودش مجبور است یا اسکناس چاپ کند یا اینکه در آمد ارزی خودش را با معادل ریالی گران تری بفروشد این در وضعیتی که بخش مهم از نیاز کشور با کالاهای واراداتی تامین می‌شود نتیجه‌ای جز تورم فوری ندارد. فشاری که این حلقه به زندگی مردم می‌آورد نیاز به تحقیق ندارد. کافی است شما وظیفه تامین هزینه و مایحتاج یک زندگی را داشته باشید. حالا در این شرایط دولت جدید با وعده رفع تحریم و حصر‌ها اقبال مردمی که از این شرایط به تنگ آماده‌اند را کسب کرده است. جالب این است که طرفداران آقای جلیلی همچنان به طرح شکست خورده خودشان اصرار دارند و که هیچ به «مقاومت» آقای جلیلی هم افتخار می‌کنند. برای همین شاید بد نباشد بررسی کنیم که آقای جلیلی چگونه «مقاومت» کرده‌اند؟

[caption id="attachment_1156" align="alignleft" width="300"]سعید جلیلی مذاکره کننده ارشد کشور در دولت احمدی نژاد که در دوره مسئولیت او بیشترین تحریم های بین المللی علیه کشورمان تصویب شد. سعید جلیلی مذاکره کننده ارشد کشور در دولت احمدی نژاد که در دوره مسئولیت او بیشترین تحریم های بین المللی علیه کشورمان تصویب شد.[/caption]



برای پاسخ به این سوال باید بدانیم که وظیفه ایشان چه بود است. یعنی یک دیپلمات قرار است چی کاری را به سر انجام برساند؟ و او در این مسیر چگونه «مقاومت» می‌کرده است؟ و در مقابل چه چیزی؟ سرباز که نبوده است بگویم با جانش جلو گلوله «مقاومت» می‌کرده است؟ کارآفرین هم نبوده است که به خاطر تحریم کسب و کارش را از دست بدهد؟ کارگر هم نبوده که به خاطر رکود اقتصادی بیکار شود و مجبور باشد در مقابل مشکلات معیشتی «مقاومت» کند؟ حقوقش هم که کم نمی‌شده به خاطر «مقاومت» ش؟ جانش هم که در خطر نبوده است؟ دقیقا مصداق این «مقاومت» و جهادش چیست؟


اروپایی‌ها می‌خواستند ایران را تحت فشار بگذارند، اسرائیلی دنبال تضعیف ایران با تحریم‌ها گسترده اقتصادی بودند و آمریکایی‌ها دنبال ایجاد اجماع بین قدرت‌های بزرگ علیه ایران. این پروزه‌ای بوده است که آقای جلیلی باید در مقابل آن «مقاومت» جدی تدارک می‌دیده است. آیا ایشان توانسته است «مقاومت» ی را در مقابل این مسیر سازمان بدهد یا بیشتر نقش تسهیل کننده را بازی کرده؟ برای جواب به این سوال کافی است به سوال ساده تری پاسخ بدهیم. اگر اساسا آقای جلیلی به عنوان مذاکره کننده ارشد سابق کشور در پرونده هسته سر کارش حاضر نمی‌شد و به مذاکرات نمی‌رفت چه چیزی فرق می‌کرد؟! تحریم‌های بیشتر علیه کشورمان تصویب می‌شد؟ اجماعی گسترده تری شکل می‌گرفت؟


سوال‌های زیادی است که به ما کمک می‌کند که بفهمیم آقای جلیلی باید در مقابل چه چیزهای «مقاومت» می‌کرده است. ایشان چند سابقه جدی و موفق در مذاکرات بین الملی را داشته که مسئولیت بغرنج‌ترین پرونده بین المللی کشور را بر عهده گرفت است؟ آیا سزاوار نبود ایشان بخاطر این بی‌تجربگی و بی‌صلاحیتی برای اینکه به ۷۰ ملیون ایرانی خسارت نزند در مقابل حب جاه و مقام «مقاومت» می‌کرد؟ آیا سزاوار نیست که طرفدارن ایشان در مقابل وسوسه کتمان خسارتی که به کشور زده‌اند «مقاومت» کنند؟


«مقاومت» را مردمی می‌کنند که هر روز فضای کسب و کار برایشان تنگ‌تر و سفره‌شان کوچیک‌تر شد. نه آقای جلیلی و امثالهم که تحریم‌ها هرچی هم سخت‌تر بشود هیچ تاثیر در وضعیتشان ندارد. که حتی شاید منابع بیشتر از بیت المال برای توجیه اشتباهات و بصیرت پراکنی زایل کنند. «مقاومت» را مردمی کردند که علی رغم همه بی‌مهری‌ها باز برای اصلاح روند‌ها غلط بغض‌هایشان را فروخوردند دوباره با رای نظر و خواستشان را اعلام کردند.‌‌ همان مردمی که در مقابل تلاش برای تحمیل و تداوم رویه‌ای که جلیلی نشانه‌اش است «مقاومت» کردند و اجازه ندادند آن مسیر ادامه پیدا کند.


اتفاقا اصرار طرفدارن جلیلی به رویه خسارت بارشان فرصت خوبی است تا نشست و بررسی کرد که جواد ظریف به عنوان نماینده کشورمان در مذاکرات بین المللی «مقاومت» بهتری را در مقابله پروژه تشدید تحریم‌ها و منزوی کردن کشورمان سازمان می‌دهد یا جلیلی توانسته بود در مقابل اینها «مقاومت» موثری سازماندهی کند.


هرچند شخصا هرچه که نگاه می‌کنم مخصوصا با همان روایتی که خود جلیلی از مذاکرات و البته روشنگری‌های ولایتی در مناظره‌های تلوزیونی نشان داد، به سختی می‌توانم عنوان خائن را برای جلیلی و تیمی که از جلیلی حمایت کردند به کار نبرم. جلیلی دیگر چطور می‌توانست به تسریع اجماع علیه ایران و تصویب تحریم‌های بین المللی کمک کند؟ جلیلی باید در مقابل طمع فرار از پاسخگویی «مقاومت» کند و به مردم توضیح بدهد که جلوی کدام یک تحریم‌ها یا اعمال محدویت‌ها را گرفته است؟ کدام ائتلاف‌ها بر علیه ایران را شکسته؟

۱۳۹۲ مهر ۲۳, سه‌شنبه

فساد بالقوه

امروز دوباره روایت یکی از رفقا از فضای امنیتی دانشگاه تهران همزمان با حضور رئیس جمهور -که در انتهایی همین یادداشت آمده است- را خواندم.  با خودم گفتم مگر این یکی از همان رفتارهایی نیست که ما به خاطر آن احمدی نژاد را نقد می کردیم؟

امر به معروف و نهی از منکر واجب است. بگذریم که یک عده انسان سطحی این فریضه را تبدیل به فضولی در زندگی خصوصی دیگران کرده اند  اما مهم ترین مصداق امر معروف و نهی از منکر نقد حاکمان و رهبران جامعه است. ما طرفدارن و یا منتقدان دائمی هیچ کسی نیستیم. حسب تعهد شهروندی و وظیفه دینی از هر کار درستی باید دفاع کنیم حتی اگر در میان کسانی باشند که از ما نیستند و از هر کار بدی باید انتقاد کنیم حتی اگر مصداقش در خودمان باشد که در غیر اینصورت جامعه مان فاسد خواهد شد.

[caption id="attachment_1151" align="alignleft" width="300"]برنامه رئیس جمهور در دل بزرگترین دانشگاه کشور اما بدون حضور دانشجویان و در فضایی امنیتی برنامه رئیس جمهور در دل بزرگترین دانشگاه کشور اما بدون حضور دانشجویان و در فضایی امنیتی[/caption]

خب رئیس جمهوری می خواهد سخنرانی کند و حرفهای کلی بزند، در سالنها همایش ها رسمی برنامه بگذارند. ضرورت برگزاری جلسه ای با ترکیبی مصنوعی در دانشگاه از کجا می آید؟ حضور مسئولان حکومتی در دانشگاه اما در سالنی کنترل شده یک جوری دروغ گویی است. کجای دنیا یک مسئول ارشد حکومت می تواند به دانشگاه برود و با چالش و سوال دانشجوها مواجه نشود؟  جز در جوامع استبدادی؟  اینکه در سخرانی یک مسئول حکومت در محیطی مثل دانشگاه همه چیز آرام باشد و هیچ نقدی طرح نشود هرگز نه به معنی ثبات و آرامش نخواهد بود و و هیچ ذهن تیز بینی نیز آن را به معنی محبوبیت و جایگاه آن مسئول را نخواهد گرفت.  اگر معنی داشته باشد معنیش فضای امنیتی است. معنیش فرار مسئولین از مواجه با نقد و طرح سوال هرچند به زغم خودشان غیر منصفانه است.  آقای رئیس جمهور حتما حواسشان به این نکته هست که هیچ چیزی مثل دوری از نقد و پرسش و فارغ بودن از پاسخگویی یک سیاستمدار، او را تباه و فاسد نمی کند. این قاعده استثنا هم ندارد.

آقای دکتر روحانی باید کمی از عادتهای که متعلق به زمانی بوده است که تنها مدیر امنیتی بودن فاصله بگیرند. الان ایشان در عین حال که مسئول امنیت کشور هستند نماینده جمهور مردم هم می باشند.  این شان و جایگاه مهم اقتضائات و حساسیت هایی دارد که غفلت از آنها خسارت زاست.

پی نوشت: روایت یکی از رفقا از وضعیت امنیتی دانشگاه تهران در زمان حضور و سخنرانی رئیس جمهور
در ورودی های دانشگاه ، تقریبا بر سر هر گیت 5 نگهبان ایستاده بودند که در روزهای عادی یه این شکل نیست. افرادی در کنار نگهبانان مشاهده می شدند که چهره های آشنایی نبودند.بیشتر چهره هایشان و رفتارشان دانشجویان را یاد 16 آذر 88 می انداخت.
بهد از عبور از گیت ها با کارت دانشجویی به تجمع پراکنده ی دانشجویانی بر می خوردیم که کما بیش از یاعت 9.5 منتظر ملاقات آقای روحانی بودند.
کمی که جلو تر و به طرف کتابخانه مرکزی دانشگاه می رفتی به نگهبانانی بر می خوردیم که گاه با لحن ملایم و گاه با لحن تند از ادامه مسیر به سمت کتابخانه جلو گبری می کردند.
تقریبا 4 لایه ی انسانی از نگهبانان ولی به شکل پراکنده تا کتابخانه که سالن علامه امینی در آنجا واقع است ، دیده می شد که لایه آخر آن همگی لباس شخصی بودند. چهره ی خیلی هایشان آشنا و از حراست دانشگاه دانشگاه یودند و چهره ی خیلی ها هم نا آشنا یود.
در بین یچه ها صحبت هایی شنیده می شد که مگر ما دانشجو نیستسم ، پس چرا حق ورود به سالن را نداریم.
بچه می گفتند که نمی دانیم از کجا ، ولی روحانی آمده و وارد سالن شده است .برایشان سوال پیش آمده بود که چرا نمی گذارند ما روحانی را ببینیم.
حدود ساعت10.5 بود که در دو ضلع شرقی و غربی کتابخانه مرکزی دانشجویان یه صورت متفرق تجمع کرده بودند.
از گوشه و کناره هایی صدا هایی بلند می شد که با لخن تند با دانشجویی برخورد می شد .
همچنین در چند نقطه هم حراست و نگهبانی دانشگاه دچار درگیری های فیزیکی شدند.
حدود ساعت 10:45 در سمت شرق کتابخانه دانشجویان سرود یار دبستانی من را خواندند که بلافاصله توسط نگهبانان و حراست دانشگاه دانشجویان متفرق شدند .
در گوشه ای هم لباس شخصی ها می آمدند و به دانشجویان می گفتند که امروز اینجا نباشید به نفع خودتان است.
دانشجویان هم چنان زمزمه می کردند که نیامده ایم که نگهبانان را ببینیم . به حسن روحانی رای داده ایم و می خواهیم او را ببینیم.
نگهبانان هم پاسخ می دادند که نمایندگانتان در داخل هستند .
حضور لباس شخصی های نا شناس با موتور هایشان در داخل دانشگاه بسیار سوال برانگیز بود.
حدود ساعت 10:50 در سمت غربی کتابخانه در گبری بین یکی از اعضای حراست و یکی از دانشجویان در گرفت که موج بر خواستن سر و صدای دانشجویان به نشانه اعتراض به برخورد تند حراست با دانشجویان داشت.
از گوشه و کنار هم شنیده می شد که دو نفر از دانشجویان که کارت هایشان توسط حراست ضبط شده بود به بیرون دانشگاه منتقل شدند .
حدود ساعت 11:10 کمک جمیعت از داخل کتابخانه به بیرون می آمد که کمی فضا به هم ریخته شد .
و با بیرون آمدن کامل جمعیت از سالن این فضاب امنیتی رفته رفته کمتر شد . حدود ساعت 11:30 دانشگاه کاملا به حالت عادی خود برگشته بود.

۱۳۹۲ مهر ۱۳, شنبه

نیاز ما به حاکمیت یگانه

انگار حاکمیت دوگانه در ذهن آیت الله خامنه‌ای حک شده است وگرنه چه معنی داره که در سخنرانی عمومی بگویند من از عملکرد دولت حمایت می‌کنم ولی «البته برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما بجا نبود»؟ چه مشکلی دارد؟ متاسفانه چون این اتفاق زیاد تکرار شده است خیلی به چشم نمی‌آید. برای اینکه خوب بفهمیمش تصور کنید آقای روحانی سخنرانی می‌کرد و می‌گفت ازعملکرد وزیر خارجه دفاع می‌کند ولی حالا یک کارهایی هم نباید می‌کردند.

آیت الله خامنه‌ای احتمالا فراموش کرده‌اند علاوه بر رهبری طرفدارن خودشان شخص اول حکومت هم هستند. نمی‌شود ایشان عمومی موضع بگیرند و بخشی از عملکر دیپلماسی کشور رو نقد بکند. این یعنی از این به بعد وقتی رئیس جمهور کشور یا وزیر خارجه طرف مذاکره قرار می‌گیرد و توافقی می‌کند ممکن است ممکن است «گانه» دیگر حکومت راضی نباشد. راه حال چیست طرفهای ما باید مستقل با بخش‌های مختلف حاکیمت غیر یک پارچه مذاکره کنند؟ چنان که برخی از تحلیل گران غربی آیت الله خامنه، سپاه و دولت را سه طرف موثر در مذاکرات می‌داند که می‌شود با هرکدامشان جدا مذاکره کرد. اما آیا این درست است؟ یا اینکه تنوع نگاهای با مکانیزمهای درونی حل و فصل شود و در مذاکرات طرفهای ما با نمایندگان یک حاکمیت یک پارچه مواجه باشند؟

[caption id="attachment_1145" align="alignleft" width="300"]آیت الله خامنه در جمع نیروهای مسلح ضمن حمایت از تیم دپلماسی کشور و ابراز اعتماد به آنها گفته اند: «البته برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما بجا نبود» آیت الله خامنه در جمع نیروهای مسلح ضمن حمایت از تیم دپلماسی کشور و ابراز اعتماد به آنها گفته اند: «البته برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما بجا نبود»[/caption]

مشکل بزرگ کشور ما این است که قوه اجرایه توضیع شده است. بخشی از زیر نظر رئیس جمهور است بخش مستقیم زیر نظر رهبری و ظاهرا علی رغم اینکه رهبری از حاکمیت دوگانه انتقاد کرده‌اند نمی‌خواهند مسئولیت اختیارات و عملکرد اجرایی خودشان را بپذیرند. دیپلماسی کشور یک کار اجرایی است و مذاکرات جدی سیاسی همیشه توسط سران کشور‌ها رخ می‌دهد. اوباما با همتای خودش تماس نگرفته است. اوباما رئیس حکومت در آمریکاست و رئیس حکومت در کشور ما آیت الله خامنه‌ای است. حتما یکی از مشکلات ساختاری جمهوری اسلامی برای مذاکرات جدی بین الملی این است که رئیس حکومت نمی‌تواند/نمی خواهد مستقیما خودش حضور داشته باشد. آیت الله خامنه‌ای در مقام تعیین سیاست خارجی در حال مدیرت اجرایی کشور هستند. تفاوت نگاه‌ها باید در درون سیستم حل بشود مقامات اجرایی نمی‌شود رویکرد متفاوت داشته باشند و یک بخشی یک بخش دیگر را نقد بکند.

البته باید تاکید کرد که آیت الله خامنه در سخنرانی اخیرشان خیلی محکم از تیم دیپلماسی کشور دفاع کرده‌اند و خیلی صریح اعتمادشان را ابراز کرده‌اند اما با جمله‌ای که پیش فرضش حاکمیت دوگانه است که حالا یک «گانه»‌اش دارد از «گانه» دیگرش حمایت می‌کند یک جاهایی هم ازش راضی نیست ولی در کل بهشان اعتماد دارد. برای اینکه امکان گفتگو جدی برای حل مشکلات کشورمان به قدرت‌های بزرگ را داشته باشیم به حاکمیت یک پارچه احتیاج داریم. نمی‌شود رئیس جمهری یک چیز بگوید، فرمانده سپاه یک چیزی بگوید، وزیر خارجه یگ چیز دیگر بگوید رئیس حکومت هم یکی به میخ بزند به نعل!