یکی از انتقادهایی که به آمریکاییها میشود این است که بر اساس منافعشان استانداردهای دوگانه دارند. مثلا به کشتار مردم در لیبی اعتراض میکنند ولی از کنار همین اتفاق در بحرین میگذرند. آیا مواضع اخیر آیت الله خامنهای دقیقا از همین منطق پیروی نمیکند؟ یعنی ما به جنایت علیه مردم بحرین اعتراض میکنیم ولی دقیقا در مقابل اتفاقی مشابه در سوریه سکوت میکنیم و حتی اخیرا اعتراض مردم سوریه را هم حرکت انحرافی میخوانیم. اینها تناقضهای بزرگی هستند که شاید اگر تحولات شگفت انگیز خاورمیانه نبود هرگز به این راحتی به این حد عیان نمیشدند. اکنون خاورمیانه مانند تاریخ فشردهای است که ما را از دهها سال انتظار، سرکشیدن به پستوهای تاریخ و بیرون کشیدن اتفاقات از دل آن برای درس گرفتن بینیاز کرده است. الان پهنه تاریخ، زنده، روی صحنه، پیش روی ماست. صحنهای که البته ما هم خود بازیگران آن هستیم.
ظاهرا آیت الله خامنهای هم متوجه این تناقض در موضعشان نسبت به سوریه شدهاند که باز سعی کردهاند آنرا توضیح دهند. توضیح ایشان قابل تامل است. ایشان میگوید هر جا حرکت علیه آمریکا و... باشد ایشان با آن موافق هستند اما تاکید میکنند که چون در اعتراض مردم سوریه دست آمریکا را میبینند برای همین حرکت را انحرافی میدانند. خلاصه مضمون توضیح ایشان این است که هر جا حرکت را علیه آمریکا ببینند حمایت میکنند و هر جا این گرایش وجود نداشته باشد موضوع از نظر ایشان انحرافی است. و برای همین هم هست که به سرکوب و کشتار مردم بحرین اعتراض میکنند اما در عین حال کشتار و سرکوب مردم معترض سوریه را اتفاق در خور اعتراضی نمیدانند.
خوب بیایید این پاسخ را اندکی بیشتر بشکافیم. حرف ایشان معنیاش این است که آمریکا و... معیار بدی و شر است در نتیجه در کنار هرچه باشد آن چیز بد میشود و هرجا در مقابل چیزی باشد، آن موضع خوب میشود. این معنیاش این است که کشتن شهروندان معترض، به خودی خود بد نیست آنچه بدی را تعیین میکند این است که آیا آمریکاییها از کشتار خوششان میآید یا نه؛ نفع میبرند یا نه! و اتفاقا اگر خوششان نیاید و با آن مخالف باشند، خیلی هم خوب است.
به نظرم همین تامل کوتاه و دیدن پیامدهای چنین نگاهی، مغلطه آن را نشان میدهد. موضوع دقیقا برعکس چیزی است که آیت الله خامنهای سعی کردهاند نشان دهند. معیار خوبی و بدی بیرون از آمریکا و آیت الله خامنهای است. نه آمریکا معیار بدی است نه آیت الله خامنهای تجسم حق هستند. بلکه معیارهایی بیرونیی وجود دارند که امکان قضاوت اخلاقی در مورد مواضع آنها را به وجود میآورند.
ما از آمریکاییها انتقاد میکنیم چون در کنار دیکتاتور سابق ایران علیه دولت مصدق کودتا کردند. دولت آمریکا قابل نقد است چون نظامیانش هموطنان بیگناه و غیرنظامی ما را در خلیج فارس کشتند. آمریکاییها مواضع مذموم داشتهاند چون استاندارد دو گانه داشته و چه مستبدان سفاکی که مستظهر به حمایت آمریکا بودهاند.
عیار خوبی و بدی خارج از آمریکا و آیت الله خامنهای است اگر ایشان از مستبدین حمایت کنند همانقدر بد است که وقتی آمریکاییها این کار را میکنند. اگر کسی حامی کودتا علیه دولت منتخب مردم باشد، اگر کسی، نظامیانش مردم معترض -که با دستان خالی در خیابان باسکوتشان اعتراض میکرند- را کشته باشند، اگر کسی استاندارد دو گانه داشته باشد و از مستبد سوریه حمایت کند، حکمش چیست؟
اکنون ما باید شرمنده برادارن و خواهران سوریمان باشیم که حاکمان ما در کنار دیکتاتورشان ایستادهاند! هرچند بخش مهمی از تحلیل گران در مورد نقش آمریکا در سوریه نظر متفاوتی دارند اما اگر واقعا آمریکاییها جانب دار حرکت اعتراضی مردم سوریه علیه استبداد هستند، باید تحصسینشان کرد.