جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۴ آذر ۸, سه‌شنبه

ديوارها بشنوند!*

نمي دانم جبر تاريخ است يا سنت الهي، ولي هرچه هست سرنوشت ديكتاتورهاي عالم شبيه هم است .شايد روزي كه رضا شاه از سپاه ومدرن خود سان مي ديدو غره به قدرت نظامي اش بود هرگز باورش نمي شد كه بايد روزي ايران را بخاري ترك كند و رعيت از رفتن او شاد شود.
محمد رضا كه با اقتدار بعد از كودتاي 28 مرداد به حكومت پرداخت و منتقدان را سركوب كرده و شعبان جعفري و چماقداران خود را به سراغ مخالفان مي فرستاد شايد نمي توانست آينده خود را پيش بيني كند. شايد روزي كه حقوق بشر و دموكراسي را مولود ناميمون غرب مي دانست كه در مشرق زمين قابل اجرا نيست، هرگز به ذهنش خطور نمي كرد كه روز ي از مردم بخواهد بيايند و در فضاي باز سياسي فعاليت كنند.شايد هرگز فكر نمي كرد بعد از سركوب حركتهاي اصلاحي و پارلمانيستي و خواستن از مردم براي عضويت در حزب رستاخيز يا خارج شدن از ايران صداي انقلاب مردم را خواهد شنيد و با خواري از آنها طلب بخشش خواهد كرد .شايد موقعي كه در كاخهاي امن نشسته بود و فرمان قتل مخالفان را مي داد هرگز باورش نمي شد كه بايد روز سراغ همينها برود و از آنها كمك بخواهد.شايد موقعي كه از طرفداران خود صحبت مي كرد لحظه هاي پخش شربت و شيريني بدليل فرارش از كشور قابل درك نبود.
شايد صدام هرگز وقتي تمام مخالفان را سركوب كرد و ملت عراق شعار جانم فداي صدام سر مي داندند، نمي توانست صحنه هاي پايكوبي مردم بخاطر دستگيريش را تصور كند. شايد هنگامي كه از رژه جوانان حزب بعث و جمعيت هاي خياباني سان مي ديد و به ارتش بزگ خود غره بود هرگز تسخير سه هفته اي كشورش را باور نميكرد.شايد هنگامي كه صد در صد مردم عراق در يك رفراندم ملي به او راي دادند،خوشحالي و استقبالشان از اجنبي ها باور كردني نبود.صدام شايد نمي دانست كه از دست فدائيان او وقتي از داشتن نعمت يك مخالف قانوني هم محروم است كاري بر نمي آيد. شايد هنگامي كه آمريكاي جهانخوار را تهديد مي كرد و باغرور و صلابت درمقابل استكبار جهاني مي گفت كه مادران آمريكايي را به عزاي فرزندانشان مي نشاند هرگز فكر نمي كرد كه بايد دهانش را براي سربازان آمريكايي باز كند.
شايد ديكتاتورها نمي دانند كه سنت الهي است كه هركس با مردم در افتد ازبين خواهد رفت .شايد نمي دانند كه ذلت ديكتاتور جبر تاريخ است و اقليت نمي توانند بر اكثريت حكومت كنند.اما چرا؟ مگر سرنوشت ناپلئون، هيتلر واستالين و... را نديده اند ؟ مگر تاريخ را نمي شناسند؟مگر از از سنتهاي الهي غافلند. نمي دانم ولي هرچه هست ذلت ديكتاتور لذت بخش است.
* اين ياداشت قبلا در روزنامه دانشجويي فروردين به مناسبت دستگيري صدام چاپ شده بود.

۱۳۸۴ آذر ۵, شنبه

بیاد منوچهر آتشی:
مهمانسراي حرامي ها
به ما كه رسيد كشاله از كبوده سفليسگل داده بود سربازهاي رومي و سوداگران حجازياز حجره تو آمده اند چون اين آب كه از كرانه گازرها مي آيد و از كناره قصاب ها به ما كه مي رسد (ادامه ...)

۱۳۸۴ آذر ۳, پنجشنبه

استادی که با او درس تک واحدی وصایای امام را ÷اس کردم در دوره زعامتش بر معاونت آموزشی دانشگاه دست به اقدامات به زعم خود انقلابی می زد. این استاد در اولین تحول خود تمام کلاسها را تفکیک جنسیتی کرد. این تفکیک در گروه برق بدلیل عدم برابری تعداد خانم ها و آقایان مشکلات زیادی را سبب شده بود. از یک طرف کلاسهای خانم ها به حد نصاب نمی رسید و از طرف دیگر بارها بدلیل ÷ر شدن ظرفیت کلاسهای آقایان موفق به اخذ واحد نمی شدیم .البته این اول راه بود این مدیر سیاسیتهای انقلابی فراوانی را به اجرا گذاشت. هرچند با زیاد شدن مشکلات و افزایش اعتراضات ایشان از معاونت آموزشی استعفا داد اما آنچه نگرانی من را برانگیخته این است که او اکنون در کسوت استانداری یزد چگونه می خواهد سیاست های انقلابی خود را ادامه دهد.

۱۳۸۴ آذر ۲, چهارشنبه

رضاحقیقت خبر داده است که مدیریت سایت اندیشه یزد که کارمند ستاد فرمان امام بوده بدلیل اختلاف نظر با رئیس این نهاد ،از آن نهاد اخراج گردیده . انديشه از جمله سايت هاي خبري استان بود كه عملكرد خوبي داشت. واقعا جاي تاسف است كه مدير يك نهاد بدليل فعاليت هاي فرهنگي و حتي سياسي يك كارمند او را از اداره اخراج كند. حتي اگر اين فعاليت ها باعث تحت تاثير قرار گرفتن فعاليت هاي كاري و اداري كارمند شده باشد ، بازهم نبايد با برخوردهايي چنين تند روبرو شود. اميدوارم مسئولان ستاد در تصميمشان تجديدنظر كنند. در غير اينصورت البته بايد وبلاگ نويسان به پديدهائي چنين واكنش بيشتري نشان دهند و از دوستان خود حمايت كنند.
****************************
یک وبلاگ طنز: تشویش ازهان