جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ آذر ۱, جمعه

درباره سخنرانی آیت الله خامنه در جمع فرماندهان بسیج

ادبیات نه چندان فاخر


ویدوئوی سخنرانی آیت الله خامنه‌ای را گوش دادم. همانطور که حدس می‌زدم چند عبارت نه چندان فاخر آیت الله خامنه‌ای و بد سلیقه گی طرفدارانشان، حتی دفتر ایشان در پررنگ کردن این عبارت و البته استفاده برخی از منتقدان از همین عبارت‌ کل سخنرانی ایشان که پر از گزاره‌های صادق است را تحت شعاع قرار داند. قبول دارم ادبیات نه چندان فاخر-که شاید بشود گفت احمدی‌نژاد آنرا به عرصه سیاسی کشورما اورد-شان سیاستمدار را کاهش می‌دهد. و تصویر او را متناسب با ههمان بازنمایی می کند. این مسئله وقتی بغرنج‌تر می‌شود که سیاستمدارشان نمایندگی یک ملت را هم داشته باشد و تصویری که او از خودش بازنمایی می‌کند گره خرده باشد با ملتی که او را انتخاب کرده‌اند. ولی از آنجایی که آیت الله خامنه‌ایشان نمایندگی مردم را ندارند اهمیت این موضوع کمتر می‌شود. شخصا هم چون علاقه فردی به آقای خامنه‌ای ندارم تصویری که ایشان از خودش می‌سازد چندان برایم اهمیت ندارد و بیشتر تاثیری که او در سرنوشت و زندگی مردم می‌گذارد مهم است. برای همین اتفاقا گاهی بد نیست ایشان از ادبیاتی استفاده کنند که در مقابل گروه‌های اجتماعی که‌ شان ویژه‌ای علاوه بر شانیت حاکم برای ایشان قائل هستند کمی افسون زدایی شوند.




[caption id="attachment_1164" align="alignleft" width="300"]سخنرانی آیت الله خامنه ای در جمع فرماندهان بسیج در دوره مذاکرات هسته ای کشورمان با قدرت های بزرگ. سخنرانی آیت الله خامنه ای در جمع فرماندهان بسیج در دوره مذاکرات هسته ای کشورمان با قدرت های بزرگ.[/caption]

مساله گرایش هوادارن


آیت الله خامنه‌ای تاکید‌های زیبایی بر اینکه ما بر اساس اسلام دنبال عدالت و عطوفت و مهربانی  هستیم کردند و ضمن رد کردن اتهام جنگ طلبی به ایران به استناد به شواهد به نظر من دقیق و گزاره‌های صادق نشان دادند که بر عکس دولت‌های که الان در مقابل کشورما هستند سابقه عظیم شرارت دارند. و ما مستند به دین اسلام «می‌خواهیم به همه‌ى انسان‌ها خدمت کنیم، محبّت کنیم؛ ما می‌خواهیم با همه‌ى انسان‌ها، با همه‌ى ملّت‌ها، روابط دوستانه و محبّت‌آمیز داشته باشیم؛ ا حتّى با ملّت آمریکا» و با اشاره دقیق به نامه حضرت علی به مالک اش‌تر که همه یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش با تو برابرند تصویر  زیبایی از مواضع ما نشان دادند.


اما نکته عجیب این است که هرجا ایشان از دوستی با انسان‌ها و ملت‌های، اخلاق نیکو و صلح طلبی صحبت می کنند جمعیت هیچ واکنش از خود نشان نمی‌دهد. یکی از کارهای سخت آیت الله خامنه‌ای همین فضایی حاکم بر آن بخش‌هایی  از جامعه است که طرفدار ایشان هستند.. بلاخره آن‌ها با واکنش‌هایشان، شعار‌هایشان و فشار‌هایشان روی ایشان تاثیر می‌گذارند. اما شان رهبری یک گرایش سیاسی با شان رهبری یک کشور فرق می‌کند. هر چند با وجود این چنین جماعتی بنظرم آیت الل خامنه ای خوب خود را حفظ کرده‌اند. شاید یکی راهای کمک ما به ایشان و البته خودمان این است که راهی پیدا کنیم که ما هم فشار خودمان رو به ایشان منتقل کنیم و نشان بدهیم حتی منتقدان ایشان هیچ مساله شخصی با ایشان ندارد و اگر ایشان شان خودشان را از شال رهبری جامعه طرفدار خودشان به رهبری سیاسی یک کشور ارتقا دهند و گروه‌های مختلف و منتقد هم احساس کنند ایشان ملاحظات و مطالبات آن‌ها را هم در نظر می‌گیرند از حمایت صادقانه آن‌ها برخوردار خواهند شد.


 

استکبار جهانی و استکبار داخلی


آیت الله خامنه‌ای صورت بندی جالبی از استکبار ارائه دادند. استکبار خود بر‌تر بین است. خود را محور می‌بیند و همه چیز را برای این اساس ارزیابی می‌کند. ایشان توضیح می‌دهند که «وقتى مجموعه‌ى خودشان را از بقیّه‌ى انسان‌ها، از بقیّه‌ى مجموعه‌ها بر‌تر دانستند، وقتى خودشان را محور دانستند، همه چیز را فرع بر خودشان دانستند،» به تعاملات خطرناکی منجر می‌شود. مثلا به اینجا می‌رسد که استکبار به خود حق مداخله در امور دیگر انسان‌ها رو می‌دهد. اگر چیزی برای او ارزش هست و دیگران قبول نداردند همه باید تسلیم او شوند وقتی دیگران ارزشهای او را قبول نداند به خود حق می‌دهد در امورد دیگران دخالت کند و دست به تحمیل بزند. ایشان توضیح دادند که این باعث حق ناپذیری می‌شود یعنی حق را می‌شنوند اما نمی‌پذرید. استدلال در آن‌ها کارگر نیست. این ویژگی به نتیجه خطرناکی دیگری می‌رسد که ایشان خیلی دقیق توضیح داند. استکبار  جنایت را در حق آحاد بشر مجاز می‌داند. جان انسان، هر انسانی که با آن‌ها همراه نباشد تابع آن‌ها نباشد هیچ ارزشی قائل نیستند. هر جا منافعشان اقتضا کند از گرفتن جان انسان‌ها و شکنجه کردند عبایی ندارند.


آیت الله خامنه ای یکی دیگر از ویژگی‌های استکبار را فریب‌گری و رفتار منافقانه دانستند. به این معنی که استکبار همه این جنایت‌ها رو در تبلیغات خودشان سعی می‌کنند توجیه کنند و جنایتشان را خدمت جلو بدهند. پوشاندن لباس خدمت به جنایت را ویژگی‌های بارز استکبار برشمردند. جنگ افروزی و دامن زدن به اختلاف هم نکتهٔ دیگری بود آقای خامنه ای به آن اشاره کردند.


به نظر توصیف نسبتا خوبی از استکبار بود. مخصوصا اینکه ابشون شواهد غیر قابل خدشه‌ای در مورد استبار در عرصه جهانی آوردند. بلاخره در تاریخ تنها دوبار از بمب اتم استفاده شده است آنهم علیه شهرهای غیر نظامی هر دفعه هم آمریکایی‌ها این کار را کرده‌اند. زندان گونتانامه الان بیش از ۱۰ سال است یک سری آدم را از سرتاسر دنیا بدون محاکمه گرفته‌اند برده اند و نگه داشته‌اند آنهم با شرایط بسایر سخت. یا کشتن متهمان بدون انجام هیچ محاکمه‌ای توسط هواپیماهای بدون سرنشین. جنایت در ویتنام و الجزایر توسط فرانسوی ها ویا اتفاقاتی که همین الان در فلسطین می‌افتد شرارتی‌های است که نمی‌شود زشتی‌اش را پاک کرد. یا بلا‌هایی که سر خودمان آورده‌اند. کودتا علیه دولت ملی مصدق و احیای استبداد پهلوی، کمک آنهای که استفاده از سلاح شیمیایی را خط قرمز خودشان می‌داند به صدام در زمان جنگ مخصوصا کمک اطلاعاتی برای حمله‌های شیمایی که مصداق بارز جنایت علیه بشریت است علیه کشورمان. فروش سلاح‌های شمایی توسط فرانسه به صدام. هدف قرار دادن هواپیمای مسافر بری ایرانی در خاک کشورمان توسط ناو نظامی آمریکا هزاران کیلومتر دور از کشورشان این‌ها ظلمهای است که آیت الله خامنهٔ به خوبی و هوشمندانه روی آن‌ها انگشت گذاشت.


البته تعریف کامل ایشان  در مصادیق تنها محدود به استکبار در عرصه جهانی شد و از مصداق های همین خوی استکباری در داخل ملت‌ها چیزی نگفتند. اما نکته‌ای که قربانی‌های استکبا باید متوجه آن باشند این است که استکتبار داخلی مانع دیدن و حساسیت به استکبار جهانی نشود. برای انتقاد از استکبار داخلی و خدای نکرده به توجیه لاپوشانی خوی استکبار جهانی نیفتند که در این صورت می‌شود مصداق از یک چاله در آمدن و در یک چاه دیگر افتادن.‌‌ همان آسیبی که عده برای نقد استکبار جهانی آن‌ها را به چاه توجیه استکبار داخلی می‌اندازد.


 

دفاع مجدد از دولت


آیت الله خامنه‌ای با دیگری تاکید کردند که از  تیم مذاکره کنند کشور حمایت می‌کنند. جای دیگه از صحبت هاشون هم تاکید کردند که در همه عرصه‌های باید خردمندانه اهداف رو پیش برد. هر چند باز هم عجیب بود عبارت‌ها مواکد ایشان  از دولت دفاع می‌کنند هیچ واکنشی را در حاضران در سخنرانی ایشان به وجود نیاورد. جالب نیست برای آیت الله خامنه‌ای که با وجود اینکه اکثریت رای دهندگان به آقای روحانی راه داده‌اند در میان فرماندهان بسیجی حتی اقلیتی از حمایت ایشان از دولت منتخب حمایت نمی‌کنند؟ گویی که جلسه یک حزب سیاسی از حزب رقیب دفاع کنی!


 

نکته استراتژیک در مذاکرات این است که طرف غربی ادعا می‌کند الان که ایران پای میز مذاکره آمده است محصول فشار و تحریم‌های اقتصادی است. وگرنه چیزی در ایران تغییر نکرده است. خوب گروه هایی سیاسی که در داخل اصرار دارد بگوید اینجا هیچ چیزی تغییر نکرده است در حال تقویت همین استدلال هستند یعنی وقتی ما می‌گویم هیچ چیزی تغییر نکرده است در ساختار در حالی که خوب بدیهی است دیپملاسی که ظریف دنبال می‌کند با آنچه جلیلی شعارش را می‌داد فرق می‌کند. این تفاوت ناشی است چیست؟ فشار‌های غربی‌ها یا تحولات سیاسی داخلی؟ ما اگر اصرار کنیم که چیزی در داخل تغییر نکرده به نفع اهمیت فشار خارجی استدلال کرده‌ایم. در حالی که می‌توانیم بر این تاکید کنیم که ما کشور هستیم که به صورت دموکراتیک سیاستهای کلان رو مشخص می‌کنیم. اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات یک مسیر متفاوت انتخاب کرده‌اند. برای همین هم منتخبان روش متفاوتی را دنبال می‌کنند. یعنی اگر با وجود همین تحریم‌ها جلیلی انتخاب شده بود روند گذشته ادامه پیدا می‌کرد. یکی از راه‌های گران‌تر فروختن امتیاز رفتار متفاوت  تاکید بر نتایج انتخابات ریاست جمهوری گذشته است. اینکه گرایشهای مختلف وجود دارند و چنانچه مردم از روشی که برای حل کردن مساله خودشان انتخاب کرده‌اند نامید شود ممکنه است روشهای بدیل را در انتخابات‌های پیش رو انتخاب کنند.


یکی دیگر استدلالیهای که آیت الله خامنه‌ای برای دفاع از نمایندگان کشورمان در مذاکرات هسته‌ای دفاع کنند سختی‌های کارهای اجرایی است که ایشان سابق بر این تجربه آن را دارند. صرف نظر اینکه در دوره ریاست جمهوری ایشان چقدر مسئولیت اجرایی بر دوش ایشان بوده است اما الان ایشان شان اجرایی هم دارند. یعنی علاوه اینکه بخش های مهمی از دستگاه اجرایی کشور مستقیما زیر نظر ایشان است سایر دستگاه که مستقیما هم زیر نظر ایشان نیست تحت نفوذ ایشان است و ایشان در امور‌گاه جزیی هم مداخله می‌کنند برای همین خیلی نمی‌توانند حساب خوشان از وضعیت اجرایی کشور خصوصا نتیاج سیاست خارجی جدا کنند. خوب و بدش پای ایشان هم نوشته می‌شود. و از آن مهم تریم که مجموعه اجرایی یک کشور اگر منسجم نباشد توانایی نقش آفرینش در عرصه بین المللی کم می‌شود و این فرق می کند گروهای سیاسی و اجتماعی مواضع متفاوت بگیریند یا حتی نمایندگاه مجلس مواضع متفاوت بگیرند. خلاصه که ایشان برای موفقیت یا شکست ما در حل کرده مسئله‌مان با قدرت‌های بزرگ مسئول هستند.


متحد کردن کشورهای خارجی و ایجاد تفرقه در داخل


یکی از نتایج دیپلماسی عمومی دولت منتخب حسن روحانی و مواضع معقول مسئولان جدید سیاست خارجی کشور منزوی کردن اسرائیل در عرصه جهانی است. هرچند لابی اسرائل در کشور‌های غربی بسیار قدرتمندتر از این حرفهاست اما رفتار دیپلماتیک ما می‌تواند موقعیت این لابی را تضعیف یا تقویت کند. چنانکه به گواه نظر اکثریت کار‌شناسان مواضع نپخته احمدی‌نژاد در اوایل دوره مسئولیتش به شدت به این لابی برای همراه کردن فشار افکار عمومی کشور‌های غربی علیه کشورمان کمک کرد. و چنان که اکنون مواضع رئیس جمهوری منتخب کار را برای آن‌ها سخت کرده است برای همین هست که نخست وزیر اسرائیل اصرار دارد که بگوید حسن روحانی کاره‌ای نیست و هیچ چیز در ایران تغییر نکرده است.


با همه قدرت لابی اسرائل در آمریکا به لحاظ دیپلماتیک در یکی از دوره‌های سرد خودشان به سر می‌برند. قاعدتا مواضع و رفتار دیپملاتیک ما باید جوری باشه که اگر نمی‌تواند به این شکاف دامن بزند که به نظر می‌شود به این سمت هم حرکت کرد نباید جوری رفتار کنیم و موضع بگیریم که این شکاف ترمیم بشود. آیت الله خامنه‌ای با جمع بستند کل غرب و کنار هم قرار دادن کلیت غرب جنگ روانی اسرائیلی‌ها رو تقویت می‌کند که معتقد سرنوشت اسرائیل به غرب یکی است.


بلاخره مذاکر فرض بر این است که ممکن است بتوانیم یک فورمولی پیدا کنیم که  بتوانیم بر  سر آن معامله کنیم. وقتی آمریکا کلیت شر معرفی کنیم، تغییرات در آمریکا را نبییم و دولت دموکرات در آمریکا‌‌ همان دولت نومحافظه کاران آمریکا یکی بدانیم چطور انتظار داریم به نقطه توافق برسیم؟ اینکه در آمریکا چه گروهی در قدرت باشه فرق می‌کند می‌کند حتی رفتار متفاوت ما می‌تواند می‌تواند در ملاحظات داخلی رژییم صهیونیستی هم اثر بگذارد. می‌شود مواضعی را طراحی کرد که جایگاه راستهای افراطی اسرائیل را تضیف و گروهای با شر کمتر را تقویت کند.


به باور برخی از کار‌شناسان از آغاز مذاکره با غربی با به صورت یک کلیت اشتباه بود و بجای قالب ۵+۱ باید مجموعه مذاکرات ۱+۱ با کشورهای مختلف ترتیب می‌دادیم. هر یک از این کشورهای منافع متفاوتی دارند که می‌تواند در تضاد با هم قرار گیرد. و با بازی در این شکاف شرایطمان را راحت‌تر پیش ببریم بجای اینکه آن‌ها را در یک کلیت متحد کنیم. الان شاید دیر باشد برای اینکه قالب دیگری برای مذاکره پیدا کرد اما همین اصلا مهم هست که ما باید به شکافهای آن‌ها دامن بزنیم نه اینکه با مواضعمان آن‌ها را به جایگاه یک کلیت واحد قرار بدهیم.


به نظر من نقدی که به این سخنرانی آیت الله خامنه‌ای وارد است نه بد و بیرا گفتن با ادبیات نه چنان فاخر به اسرائیل که کم و بیشر مقابله به مثل است. چرا که نتانیاهو به راحتی مواضع بی‌شرمانه و تهدید آمیز علیه کشورمان به کار می‌برید. بلکه موضعی است که در مقابل آمریکا گرفتند و جوری حرف بزنین که بین روئسای مختلف جمهوری آمریکا فرقی نیست و بین این‌ها و اسرائیل هم شکافی نیست. مواضع ایشان گونه‌ای است که می‌تواند شکاف اندکی بین تیم حاکم بر دولت آمریکا و دولت اسرائیل هست را ترمیم کند و این به نفع ما نیست.


بر عکس در داخل که ما باید تاکید به کنیم در مقابل تهدید‌های خارجی از همبستگی ملی بالایی برخورداریم. در این شرایط تکرار  واژه‌ زشت فتنه را برای اعتراض آرام مردم به نتیجه انتخابات اشتباهی راهبردی است. مخصوصا که ظاهرا آیت الله خامنه‌ای متوجه اهمیت اجماع داخلی هستند و از همه جوان‌ها دعوت می‌کنند که با هر انگیزه متفاوتی که دلشان برای خاک و کشورشان می‌سوزد سعی کنند و کمک کنند و دشمن را نامید کنند حتی کسانی که دلایلی غیر اسلامی برای این علاقه شان دارند.   آنهم در شرایطی که گرایشهای مختلف با همه دلخوری‌های که از همدیگر دارند به دارند با ابزار‌های که در اختیار دارند کمک کنند که مشکلات ما با کشورهای صاحب قدرت حل شود،  تکرار واژه‌های تفریقه افکن بی‌مسئولیتی است.