"حكومت دموكراتيك در ايران سرابي بيش نبود. ما نگزير بوديم كه را خود را انتخاب كنيم. انتخاب ما ميان استبداد و حكومت مطلقه بود"
" رسالتم معجزه نجات كشور بود. حكومتم كشور را نجات داد. زيرا خداوند پشتيبانم بود."
"هيچ كس نميتواند ادعا كنند كه از من به خدا نزديك تر است."
"روزي در حوالي ... قدم ميزدم. ناگهان مردي را با چهره ملكتوتي ديدم كه بر گرد عارضش هالهاي از نور مانند صورتي كه نقاشان عرب از عيسي بن مريم ميسازند نمايان بود. در آن حين به من الهام شد كه با خاتم ائمه اطهار حضرت امام قائم(عج) روبرو هستم."
حدس ميزنيد اين جملات متعلق به كيست؟ جملات فوق منتخبي است از كتاب ماموريت براي وطنم نوشته محمد رضا پهلوي كه توسط عليرضا ازغندي در كتاب تاريخ تحولات اجتماعي سياسي ايران از صفحات 257تا 259 نقل شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر