جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۴ آبان ۴, چهارشنبه

يا علي مدد

موقعي مظلوميت علي برايم هويدا گشت كه ديدم ديدم پس از او اصحاب زر و زور، به تزوير مي خواهنداز آبرويش استفاده كنند و با خرج كردن از كيسه وي قباي مشروعيت بر تن كنند.اما اسطوره اي كه علي مي ناممش، تا حضور حاضران حجت را بروي تمام نكرد، حكومت را نپذيرف. علي كه من مي شناسم، در زمان جنگ نيز مردم از نقد اعراض به او محروم نبودند و حتي خروج عدده اي بروي حقوق آنها را سلب نكرد. آن علي كه متحجرين وجود وي را تحمل نكردند، سابقه مسلماني را امتيازي در اين دنيا قرار نداد ، امتيازات ويژه را از بزرگان باز ستاند و حتي همسر پيامبر نيز از اين قاعده مسثني نكرد. آن علي كه من مي شناسم، برابر با همه مردم در دادگاه حاضر شد. آنكه فاتح خيبرش مي دانم، در دوراني كه مردم به وي اقبال نكردند با ذوالفقار بر مردم حكومت نكرد. علي كه من مي شناسم، در نماز جمعه حاكماني كه خود را خليفه خدا مي دانسند شرك نكرد. و بدين سبب درب خانه اش سوخت. يا علي، توانم ده تا قصه قرآن هاي رفته بر نيزه را باز گويم. يا علي مدد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر