توضیح واکنش مردم کشورهای تونس، مصر و یمن به فیلم توهین آمیزی که پیامبر اسلام را مسخره کرده است برای بسیاری دشوار میباشد. سخت و دشوار از این جهت که ممکن است کسی بگوید خوب حالا فرض کنیم فیلم توهین آمیز بوده اما اعتراضی که باعث کشته شدن چند نفر بشود واکنش معقولی است؟ لیبیاییها نمیتوانند روشهای مسالمت آمیزتری برای نشاندان اعتراضشان پیدا کنند؟ و اینکه چرا معترضان نمیتوانند ارزش آزادی بیان را درک کنند؟
برای اینکه جواب خودم را توضیح بدهم دو مورد مشابه را مثال میزنم. اولی اعتراضات سیاهان آمریکا در ۶۰ میلادی به برخوردهای نژادپرستانه است. از نگاه بیرونی اعتراضات سیاهان همواره توسط چیزهای ظاهرا بیاهمتی مثل توهین یک پلیس سفید به یک راننده خلاف کار سیاه شروع میشد و دهها نفر هم کشته میشدند. اما اکنون برای نشان دادن آن به تلاش چندانی نیاز نیست. دلیل اصلی اعتراضات تبعیضهای بنیادی بوده است. به عبارتی ریشه اعتراضات و محرک آنها باهم فرق میکرد. بگذریم از اینکه اگر سیاهان مورد تبعیض، اگر چنین اعتراضات جدی نمیکردند آیا موفق میشدند تبعیضهای ظالمانه را از بین ببرند؟ (+)
مثال ملموستر آن برای ما شاید اعتراض هموطنان آذربایجانی به کاریکاتور روزنامه ایران باشد. چطور میتوان توضیح داد که چگونه یک عبارت توهین آمیز در یک کاریکاتور تبدیل به یک بحران و اعتراضات گسترده بشود؟ معقول است کسی بگوید اعتراض هموطنان آذربایجانی ما ریشه در یک کاریکاتور داشته است و آنها ارزش آزادی بیان را متوجه نمیشوند؟ از نظر من جواب منفی است. درست است محرک اعتراضات یک کاریکاتور که شاید از دیدگاه کسی که از بیرون نگاه میکند بیاهمیت جلو کند اما در واقع ریشه در احساس تبعیض و تمسخر یک هویت است.
از نظر من فیلم توهین آمیز بهانه یا محرک است و ریشه اصلا اعتراضات خشن ساکنین کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه که اکثر آنها مسلمان هستند ظلم و جنایتهایی است که غربیها سالهای سال در این کشور مرتکب شدهاند. نه قرنها پیش که همین پنجاه سال پیش ارتش فرانسه ۱۵۰۰۰۰۰ الجزایری را به قتل رساند و این اتفاقهای چیز نادری نیستند. و در دهههای نزدیک پیشتیبانی غربیها، مخصوصا آمریکا از مستبدین منفور حاکم بر این کشورها احساس ظلم در دلهای ساکنین این کشورها کاشته است. نفرتی که الان آمریکاییها در حال درو کردن نتایج آنها هست. نمونه خیلی عیان این موضوع دفاع آمریکا از دولت اسرائیل در حالی که هر روز خبر ظلم علیه ساکنان قدیمی سرزمین فلسطین، که اکثرما مسلمان هستند شنیده میشود. وضعیت کسانی که غزه را پیش چشم دارند و وتوی هر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در محکومیت اسرائیل را میبینیند قابل درک است. کافی است کسی با این ساکنین این کشورها برخورد داشته باشد تا بفهمد این موج ضد آمریکایی چقدر عمیق است و واکنشها ریشه در جاهای دیگری دارد و فیلم توهین تنها محرک و بهانه است.
اکنون فهمیدن این موضوع برای بسیاری از ایرانیها کمی سخت است چون اتفاقا تجربه در ایران متفاوت است. غربیها مخصوصا آمریکا در دوره پهلوی در میان شکاف دولت-ملت جانب حکومت را میگرفتند برای همین هم مورد غضب مردم قرار داشتند. چنانکه تسخیر سفارت آمریکا به همه عوارضش مورد حمایت عامه مردم قرار گرفت. اما بعد از انقلاب اسلامی در میان شکاف دولت-ملت آمریکاییها در مقابل حکومت قرار گرفتند. به مرور که فاصله این شکاف عمیق شده و نارضایتیها از عملکر حکومت افزایش پیدا کرده و حکومت خصلتهای استبدادی بازتولید کرد، گرایش ضد آمریکایی را کاهش پیدا کرده است. چنانکه هم به گواه ناظران و تایید پژوهشهای میدانی ایرانیها در بین کشورهای خاورمیانه پایینترین میزان گرایش ضد آمریکایی را دارا هستند. در حالی رابطه بد دولت ایران با آمریکا در کشورهای منطقه که حاکمان مستبد آن حمایت آمریکاییها را دارند بسیار محبوب بود. با درک این موضوع هست که میتوانیم بفهمم چرا در حالی فیلمهای از برخی ایرانیها وجود دارد که به خلفای اهل تسنن توهینهای خیلی رکیک میشود منجر به اعتراضهای خشن نمیشود.
اما چه میشود که پرچم کشورمان، ایران را در یک کشور مسلمان آتش زده میشود و به سفارت آن حمله میشود؟ حمایت از حاکمیت جنایتکار سوریه! راهی که قبلا آمریکاییها رفتهاند یعنی دفاع از حاکمانی که میتوانند منافع فوری دولت آمریکا را تامین کنند یا از گرایش مخالفان آنها خوششان نمیآید. معلوم نیست با تخم کینهای که آیت الله خامنهای با حمایت از حاکم جنایت کار سوریه در حال کاشتن است و بادی که در دعوای شیعه _ سنی دمیده میشود ما سالهای آینده وضعیتی بهتر از آمریکاییها در افکار عمومی مردم خاورمیانه که البته اکثر از برادران و خواهران مسلمان اهل سنت هستند داشته باشیم.
پی نوشت: باید توضیح آگاهانه و تعمدا میگویم لیبیاییها و از عبارت واکنش مسلمانها استفاده نمیکنم. تن دادن به این مد رسانهای فهم ما را از اتفاقات کم میکند. چندی پیش یک نروژی که اتفاقا یک مسیحی معتقد بود اردوی جوان حزب سوسیالیستها را به رگبار بست. در این جنایت تعداد زیادی نوجوان به قتل رسیدند. این فرد اتفاقا در دفاعیات خود بیان میکنه که قصد اعتراض به حزب سوسیالیست داشته است. چون از نظر او که سیاستهای غیر سختگیرانه حزب سوسیال دموکرات نسبت به مهاجرین باعث افزایش حضوی مهاجرهای مسلمانان شده است. جایی شنیدید که در رسانههای بزرگ جهان عنوان شود یک مسیحی ۸۰ نوجوان را ترور کرد؟ بلکه بر عکس این اتفاق هولناک به اینکه طرف یک مشکل روانی داشته باشد تقلیل پیدا کرد. از آنطرف سال گذشته یک فرانسوی یک دو دانش آموز را ترور کرد با دفاعیات شبیه توجیهات تروریست نوروژی با این تفاوت که اینبار دین قاتل اسلام بود. اما اینبار اتفاقا رسانههای غربی مسلمان بودن این قاتل را در روایت خود پر رنگ کردند. قتل عام مسلمانان بوسنی توسط صربهای مسیحی که توجیههای و ترمها مذهبی هم در توضیح نسل کشیان به کار میبردند در روایتهای رسانههای غربی نادیده گرفته میشود. کشتار چند هزار نفر مسلمان بیگناه در صبرا وشاتیلا به دست فلانژهای مسیحی اصلا فراموش میشود اما کافی است که یک قتل و جنایتی به دست کسی رخ بدهد که مسلمان است به طور عجیب دین او پر رنگ شده و محور اصلی روایت قرار میگیرد. در خوشبینانهترین حالت اگر نخواهیم لابی و پیشتیابان رسانههای بزرگ را وارد تحلیلمان بکنیم باید بگویم یک مد خطرناک با زردی ذاتی رسانه باعث میشود که واکنش پخته اخوان المسلمین به این اعتراضات دیده نشود ولی حمله لیبیاییها به سفارت آمریکا بشود خشونت جهان اسلام. برای کسانی که رذیلانه توهین به حضرت رسول که منجر به اعتراض مردمی میشود را برای خودشان فرصت میدانند حرجی نیست اما اگر جزو این دسته نباشیم با چه توجهی باید به ترمهایی برای روایت چنین اتفاقاتی استفاده کنیم که نه فقط درکمان را از آنچه اتفاق میافتد مخدوش میکند که منبع باز تولید نفرت بین مردم جهان هم میشود؟ جهانی سرشار از نفرت و کینه، همه را با هر گرایشی و مرام و مسلکی از نعمت امنیت و آرامش محروم خواهد کرد.
چرا این فیلم رو به غربی ها ربط می دی؟ فیلم رو یک مصری مسیحی ساخته و بدون آنکه به بازیگرا بگوید اسم شخصیت اصلی رو از جرج به محمد تغییر می دهد تا اونا نفهمن درباره اسلام. هدف سازنده (به گفته خودش) اثبات وحشی گری مسلمانان بوده و بس (و مشخص است که به هدفش رسید).
پاسخحذفچه ربطی به آمریکا و غرب دارد فیلمی که یک سخص مصری می سازه؟ این دیدگاه غرب ستیز شما باعث می شود پرده ای روی حقایق بیاندازی و نتوانی منطقی به قضیه نگاه کنی.
خودتون از یه طرف میگین باس تعمیم نداد و دقت داشت رو کلمات و حمله کار لیبیاییها بوده نه مسلمونا بعد از اونور تو همین متنتون مدام میگین غربیها و رسانههای غربی انگار اونا همشون سر و ته یه کرباسن.
پاسخحذف