جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ مرداد ۱۲, شنبه

پایان «دوره احمدی‌نژاد»

«دوره احمدی‌نژاد» تمام شد. دوره‌ای که چهار سالش رئیس جمهوری کشور بود و چهارسالش هم رئیس قوه مجریه. در این دوره کشورمان خسارت‌های هولناکی را متحمل شد. چنان که بعضی از کار‌شناسان میزان خسارت ناشی دوره احمدی نزاد را بیشتر از خسارتی که صدام به کشورمان وارد کرد ارزیابی می‌کنند. در مقطعی که دوره طلایی درآمد‌های نفتی بود و درآمد کشور پنج برابر شد فضای کسب و کار مردم تنگ‌تر و سفره معیشت مردم کوچک‌تر شد. دوره سیاهی که نه فقط زیر ساخت‌های اقتصادی و منابع مادی کشوراز بین رفت که نهادهای و سرمایه اجتماعی آسیب اساسی دیدند. گره‌های ساختار سیاسی کشور کور‌تر شد. در نتیجه حداقل مسیر پیشرفت کشور را چند دهه به عقب انداخت. درست است که همه این‌ها در «دوره احدی‌نژاد» رخ داد اما معلول شخص احمدی‌نژاد نبود. برای همین اصرار دارم اینجا بنویسم «دوره احمدی‌نژاد».


احمدی‌نژاد اولین رئیس دولتی بود که حاکمیت جناح راست جمهوری اسلامی به کشور را یک دست کرد. او همه آن کارهایی را کرد ه جناح راست شعارش را می‌داد. درست است که با برچست «انجرافی» جناح راست سعی می‌کند از زیر بار مسئولیت خسارتی که با حمایت از احمدی‌نژاد به بار آورد شانه خالی کند اما مگر احمدی‌نژاد کاری کرد که آن‌ها قبلا شعارش را نداده باشند؟ مگر احمدی‌نژاد در اویل دوره خودش در سیاست خارجی چیزی را دنبال نمی‌کرد که قبلا آقای لاریجانی به عنوان دیپلماسی جدید ایران بعد از آقای روحانی اعلام کرده بود؟ اتفاقا بعدا که خسارت بار بودن این سیاست خارجی را دید و سعی کرد آن را اصلاح کند آیت الله خامنه‌ای این مجال را به او نداد. استانداران و فرمانداران بسیاری از مدیران میانی هم مامور به خدمت از سپاه به دولت آمدند. در این دوره  بخش‌های بزگ‌تری از فضای کسب و کار به تسخیر نظامیان در آمد. در دروه احمدی‌نژاد شرکت ملی مخابرات به سپاه وا


سعید-جلیلی-احمدی‌نژاد (1)گزار شد و قرار دادن و پروژه‌های کلان اقتصادی دیگر. در این شرایط می‌توان نقش نیروهای نظامی زیر نظر آیت الله خامه‌ای در اقتصاد کشور نادیده گرفت؟

از سوی دیگر مگر منطق اقتصادی احمدی‌نژاد تفاوت اساسی می‌کند با منطقی در مجلس هفت که جناح راست با حذف نماینده‌های دوره قبل در اختیار گرفت بود اعمال می‌شود؟ و مگر قلع قم کردن نهادی مدنی، اجتماعی و فرهنگی در دولت احمدی‌نژاد کار متفاوت‌تر از آنی بود که جناح راست همیشه مطالبه می‌کرد و قبلا هم با سو استفاده از نهادهای حکومتی که در اختیار داشتن اعمال می‌کرد؟


نکته مغفول‌تر اینکه درست است که سال ۸۸ در مقابل رای مردم ایستادند و با کودتا جلوی عزممان برای کوتاه کردن دوره خسارت بار احمدی‌نژاد را گرفتند اما مگر سال ۸۴ احمدی‌نژاد انتخاب مردم کشور نبود؟ اینکه سال ۸۴ به احمدی نزاد رای داده‌ایم یا نه فرقی نمی‌کند. انتخابات یک مکانیزم تصمیم گیری برای کل مردم است. مرد ایران سال ۸۴ تصمیم گرفتند احمدی‌نژاد را انتخاب کنند. همه ما‌ها چه کسانی که در دولت قبل با عملکرد ضعیف مجال سو استفاده احمدی‌نژاد از حرفهای و دغدغه -البته از نظر من واقعی- که به آن پرداخته نشده بود را داند. ماهایی که دنبال تغییر و اصلاح بودیم ولی حاشیه نشین و قشر مستضعف را ندیدم. ماهایی که نیروی کار شرکتی را باب کردیم و ماهایی که با نامید کردن مردم از اصلاح و تغییر جامعه را غیر سیاسی کردیم و چه ماهایی که برای انتخاب نشدن احمدی‌نژاد در سال ۸۴ شل جنبیدیم و  یا ماهایی که به احمدی‌نژاد رای دادیم، همه در خسارت‌های دوره احمدی‌نژاد شریک هستیم. نمی‌توان با فحش و بد و بیرا گفتن به شخص احمدی‌نژاد مسئولیت بسیاری که که در ساختن این «دوره» موثر بودند را نادیده گرفت.


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر