در ترم گذشته درسی را با عنوان "نظریه های روابط بین الملل" گذراندم. استادمان دکتر مسعود غفاری، نظریه های جهانی شدن را کانون کار کلاس قرار داد. در طول ترم گزارش کتاب ها، سمینارها و بحثهای فروانی طرح شد. تنوع فراوان دیدگاه های همکلاسی ها و فضای مساعدی که استاد فراهم کرده بود، زاینده بحث های داغ و عمیقی بود که گاه تا ساعتی بعد از پایان وقت کلاس و رفتن استاد، بینمان ادامه می یافت. من سمیناری را با عنوان "دولت – شهر در دهکده جهانی" ارائه کردم. یکی از ایراداتی در حین این سمینار ( والبته در جلسات قبل نیز) به من وارد شد این بود که این نوع بحث از شرایط جهانی هیچ کمک عملی برای بهبود شرایطی جهان نمی کند. مطور مثال دکتر غفاری بر این باور بود که باید با تولید نقد های حداکثری، زمینه تغیرات حداقلی در جهت عادلانه تر کردن مناسبات و تخصیص منابع در عرصه جهانی را فراهم آورد و نقد های بی رمق هیچ تغیری دروضع موجود -که ایشان آنرا نامطلوب قلمداد می کرد- ایجاد نمی کند.پاسخ من این بود که من به عنوان دانشجوی علوم سیاسی و در کلاس درس وظیفه یا کارکردم این نیست که در جهت ایجات تغیرات یا با توجه پیامدها، بحثم را تنظیم کنم. من مدعی بودم که در این جایگاه توصیف حقایق و ترسیم آرمانها کار من است. توضیح دادم که بحثهای من در کلاس باید معطوف به روشن کردن حقیقت است در حالی در حوزه عمومی باید به عنوان یک کنشگر اجتماعی یا سیاسی معطوف به تاثیر بر واقعیت باشد. بر همین مبنا هم عنوان وبلاگ جدیدم را رتوریک( گفتار معطوف به عمل) انتخاب کردم. هرچند تولید محتوا بر مبنای تاثیر بر واقعیت بر خلاف آنچه می پنداشتم بسیار سخت تر است.
همه این مقدمه ها را چیدم تا بگویم در نوشتن مطلب برای وبلاگم با قصد تغیر در محیط اطراف(هرچند کوچک) و با در نظر گرفتن پیامدها، به طور جدی من را با سردرگمی مواجه کرده است. به طور مشخص تر دیروز مطلبی آمده کرده بودم در مقایسه نوع کنشی دانشجویان ستاردار برای استیفای حقشان و نوع کنشی که در گذشته برای استیفای حقوق مردم انتخاب کرده بودند. اما از انتشار آن صرف نظر کردم؛ بدین دلیل که اخلاقا صحیح ندیدم افرادی که در موقعیت ضعف و در مظان اتهام هستند بدلیل نقدهای امثال من شرایطشان سخت ترشود. اکنون همچنان با این پرسش مواجح هستم که آیا نقدهای از این جنس آب به آسیاب اقتدارگرایان ریختن نیست؟ از طرف دیگر رفتارها و کنشهایمان اگر مورد نقد و بازبینی قرار نگیرد و براین مبنا همچنای مسیر غلط یا غیر بهینه گذشته ادامه پیدا کند بازهم به نفع اقتدارگرایان نیست؟
گویی در یک بازی باخت-باخت شرکت کرده ایم! اگر نقد کنیم به کام اقتدارگرایان است و اگر هم بر رفتار غلط چشم فرو بندیم نیز به نفع اقتدارگرایان خواهد بود. چه باید کرد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر