چند سالي از آخرين نشست دفتر تحكيم وحدت در درون دانشگاه ميگذرد. انشعاب، تفرق و از همه مهمتر حذف از عرصه رسمي، محصول فعاليت اين سالهاست. اكنون دفتر تحكيم وحدت به شدت از آنچه اتحاديه انجمنهاي اسلامي سراسر كشور خوانده ميشود فاصله دارد. آنچه به تحكيم طيف علامه خوانده ميشود به شاخه دانشجويي حزب سازمان دانشآموختگان است تقليل يافته و عملا نيز جز نشانهاي در سايتهاي فيلتر شده و رسانههاي خارجي نمود ديگري در جامعه ندارد.
گرچه عدهاي هنوز نتوانستهاند سر از لاك توهم بيرون آورده وبا برداشتن عينك وهم آلود خود به نتايج سياستهاي گذشته و وضعيت موجود نگاه كنند اما اين مانع از نشد تا اعضاي واقعبينتر اين اتحاديه عزم خود را براي احياي آن به كار ببندند.
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي چهارشنبه و پنجشنبه گذشته با مجوز هيئت نظارت اين دانشگاه، نشستي با حضور عدهاي از انجمنهاي اسلامي دانشجويان سراسر كشور برگزار كرد. اين نشست با دستور بررسي وضعيت توصيف شده و همچنين طراحي راهي براي برون رفت از آن كار خود را آغاز كرد. آنچه در پي ميآيد خلاصه بخشي از تحليل انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تربيت مدرس است كه كم و بيش با جرح و تعديلهايي مورد پذيرش حاضرين قرار گرفت:
1- آرمانگرا خواندن حركت جريانهاي دانشجويي گويي آنقدر فضا را مساعد كرده است كه عدده بگويند " دانشجو نبايد عاقل باشد، دانشجو بايد عاشق باشد" فركانس چنين گزارههايي در گفتمان سياسي بخشهاي از جريان دانشجويي چنان رسوب كرده است كه تاب تحمل هيچگونه دائيه عقلانيت، واقعگرايي و تدبر وجود ندارد. اكنون براحتي ميتوان ادعا كرد در اين منظومه معنايي "آرمانگرايي" تنها لباس زيبايي است بر قامت ناراست "توهم و ماجراجويي"
2- انتخاب و گزينش لازمه وجود گزينههاي متعدد است كه موفقيت يا دسترسي به آنها محتمل باشد. انتخاب بديل براي استراتژي اصلاحطلبي براي رسيدن به اهداف مستلزم وجود حداقلي از امكان تحقق است. شرايط خاص جامعه و ميزان و گستره قدرت دولت و شرايط حساس كشور در شرايط كنوني، ساير گزينهها را كاملا غير قابل دسترس كردهاست. اصلاحطلبي عليرغم تمام كاستيها و محدوديتها تنها گزينه پيش روي منتقدين است. به عبارت روشنتر در اساس بديل در دسترسي در مقابل اصلاحطلبي براي گزينش وجود ندارد.
3- اصلاح و اصلاح طلبي ملزوماتي دارد آنچنان كه به نظر ميرسد نميتواند تابلو هر حركت سياسي باشد. اصلاح جز به معناي تغيرات تدرجي و در چهارچوب ساختارها و نظام مستقر معنايي ندارد و نميتوان از اين واژه معناي ديگري مراد كرد.
براي مثال در زمان حكومت حزب بعث در عراق گروهاي عراقي مجوز آن را نداشتند كه بگويند ما اصلاح طلبيم منتها بدليل شرايط ديكتاتوري صدام تعريف ما از اصلاح طلبي تغيرات سريع و ساختاري با روشهاي انقلابي است. ادعا صحيح اين نيروهاي فرضي اين ميتوانست باشد كه اين ساختار اصلاح پذير نيست.
نتيجه طبيعي اين صغرا اين است كه نمي توان التزم به قانون و ... را نفي كرد ولي همچنان خود را اصلاحطلب خواند و از ظرفيتهاي حركت اصلاحي بهره برد.
4- صرف نظراز مسلمان بودن اكثريت هموطنانمان و جايگاه جدي دين در جامعه، محق دانستن گرايشها و مسلكهاي مختلف در ابراز عقايد و فعاليت هرگز دليل آن نيست كه گرايشهاي متفاوت در در يك تشكل آنهم در تشكلهايي كه پسوند سلامي را همراه خود دارند در كنار هم فعاليت كنند. با هيچ منطقي نميتوان پذيرفت كه ماركسيستهاي خدا ناياور با تابلوي انجمنهاي اسلامي فعاليت كنند؛ فارغ ازغير اخلاقي بودن اين نوع كنش و هزينههايي كه به ساير انجمنها وارد ميكند. شايد مهمترين كارويژه انجمنهاي اسلامي حمل گفتمان نو انديشي ديني باشد.
البته بحثهاي مفصل ديگري در اين نشست طرح شد كه شايد طرح عمومي آنها ضرورتي نداشته باشد. در پي دو روز بحث و گفتگو شركت كنندگان در اين نشست منشوري را در چهار بند براي فعاليت خود تدوين كردند كه خلاصه آن به اين ترتيب است : 1- فعاليت در چهارچوب قانون اساسي 2- تقيد وتكيه بر هويت اسلايم و دانشجويي 3- وفاداري به خواست تاريخي عدالتطلبانه و آزادي خواهانه جريان دانشجويي 4- فعاليت در چهار چوب اساسنامه فعلي دفتر تحكيم وحدت؛ درپي آن شورايي تحت عنوان " شوراي احياي دفتر تحكيم وحدت" انتخاب شده و مامور شد ضمن انتقال مباحثات نشست به ساير اعضاي اتحاديه و رايزني با آنها نشستي را براي احياي تحكيم به صورت قانوني در يكي از دانشگاههاي كشور برگزار كند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر