جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبه

تفاوت "باج" با "جریمه"

فرض کنید سر کوچه تان لاتی گردن کلفت ایستاده است. اگر از کنارش رد شوید باید به او باج سبیل بدهید؛ در غیر این صورت، ممکن است کتک سختی بخورید یا حتی او به زور، باجش را از جیب شما بردارد. خُب شما چی کار می کنید؟  اگر مسیر دیگری باشد، ممکن سعی کنید از مسیر دیگری بروید یا حتی اگر توان آنرا داشته باشید با او مقابله کنید.

خُب حالا فرض کنید که این بار سر کوچه پلیسی ایستاد است . همچنین چون اعلام شده است اینجا ورود ممنوع است اگر از آنجا رد شوید شما را جریمه می کند؛ اگر نخواهید جریمه بدهید با مکانیزم هایی در نهایت آن پول را از شما خواهد گرفت. خب واکنش تان در این موقعیت چیست؟ احتمالاً چون ورود ممنوع است از اول با طیب خاطر مسیر دیگری را انتخاب می کنید.  اگر هم جریمه کرد بدون اینکه فکر کنید "باج" سبیل داده اید آنرا پرداخت می کنید.

سوال من این است که فرق بین این دو موقعیت چیست؟ یعنی چه چیزی باعث می شود اسم یک پول را بگذاریم "باج" دیگری را بگذاریم "جریمه"؟ حداقل در ظاهر موقعیت ها شبیه هستند؛ در هر دو مورد عبور از کوچه  موکول به پرداخت وجهی است؛ اما اگر کسی جلو یک لات زور گیر بایستد بسیاری تحسینش می کنند ولی اگر فردی به خاطر جریمه با پلیس در گیر شود به دیده ی تردید به او نگاه می شود. این تفاوت از کجا ناشی می شود؟

۸ نظر:

  1. اگه یک ناظر بیرونی همینجوری از بیرون نگاه کنه هیچ تفاوتی بین این دو نیست اما نکته ای که وجود داره اینه که پلیس قاعدتا ضامن اجرای قانون و قانون اگه منصفانه باشه ضامن حقوق مردمه. جریمه هم ابزار بازدارندگی پلیس هست. اما برای یه زورگیر منبع درامد.
    نکته دیگه که من به نظرم رسید قاعدتا پلیس نباید خوشش بیاد من وارد یه کوچه ورود ممنوع بشم اما واسه یه زور گیر من یه منبع درامدم و تردد بیشتر باعث خوشحالیشه.

    پاسخحذف
  2. درود.
    فکر کنم از قوانینی که برای آسودگی زندگی خود اعتبار و وضع نموده ایم.
    و بدانها پایبندیم، یا لااقل اینگونه می اندیشیم که باید بدانها پایبند بود.
    ------
    حمزه جان منبعی برای مطالعه تعریفی که از سیاست دادی و گفتی بحث هایی نیز هم اکنون در اینباره صورت گرفته میدهی؟
    علاقه دارم مطالعه کنم

    پاسخحذف
  3. حقیقتش اینه که به لحاظ ماهوی فرق چندانی میان جریمه و باج وجود ندارد. تفاوت قراردادی است. در واقع جریمه باجی است که به صورت قانونی پرداخت میشود. یا به بیان بهتر جریمه باجی مشروع است. حال سوال مهم این است که چه چیز یا فرد یا نهادی میتواند این مشروعیت بخشی را انجام دهد. در اینجا جواب شخص حاکم است. اما به طور کلی میتوان اسم آن را پدر-نماد گذارد. یعنی مثلث پدر-خدا-حاکم است که تجلی این پدر-نماد (یا به بیانی فرویدی سوپر اگو) محسوب میشود. فرض کنید شما قصد ازدواج دارید. شما میتوانید با دختر مورد نظر در این خصوص گفتگو کنید؛ چه در کافی شاپ، چه در مراسم خواستگاری. اما یکی از دید قانون پدر محکوم و نامشروع و دیگری نه تنها مشروع است که حتی توصیه هم میشود. همین قضیه را میتوان به کارهایی تعمیم داد که مشابه هستند، اما یکی تحت فرمان حاکم است و دیگری نیست. یا یکی تحت فرمان خداوند است و دیگری نیست. اتفاقا نهاد قدرت (پدر یا حاکم (یا قوه قهریه حاکم یعنی پلیس) یا خداوند (یا قوه عملی اش یعنی کلیسا)) اعمال قدرت خود را در این مرزبندیها میبیند. و اتفاقا در همین مرزبندیها است که مشروعیت از عدم مشروعیت متمایز میشود. اما میتوان این بحث را گامی عمیقتر برد و روی این نکته جالب تاکید کرد که اتفاقا حاکم کسی است که خودش یک پا خارج از قانون اش دارد. مثلا ماشین پلیس میتواند ورود ممنوع برود، بدون اینکه کاری غیرقانونی انجام داده باشد، در حالیکه مثلا شما نمیتوانید. این امر در هر نوع قانونی صادق است که بنا به ملاحظه کاری از بیان مصادیق بیشتر خودداری میکنم. بنابراین باز هم تاکید میکنم که به نظر من تفاوت ماهوی میان این دوگانگی ها وجود ندارد و تفاوتها قراردادی است و عموما مبتنی بر منافع نهاد قدرت

    پاسخحذف
  4. تفاوت وجود قانون و عدم وجود آن اينجا مشخص است.
    اينگونه ضعفهاي انسان در برابر زور گير ها، منتج به پديد آمدن قانون و در نتيجه در صورت تخصط از آن ،موجب پرداخت جريمه شده.

    پاسخحذف
  5. هنگامی که از عبور ممنوع بگذریم یعنی اینکه قانونی که بین خودمان وضع کرده ایم را زیر پا گذاشته ایم و ب عبارتی حقوق دیگران را نادیده گرفته ایم و اگر گرفتار پلیس شویم خود را مقصر میدانیم و دلیلی برای دفاع از خود نمی بینیم
    ولی در موقعی که با زورگیر مواجه می شویم خود را مقصر نمی دانیم بلکه در این کش و قوص خود را صاحب حق می دانیم

    پاسخحذف
  6. سلام و درود بر حمزه غالبي عزيز
    به نظر من فرق بين قانون و بي قانوني است كه قانون طرح توافقي بين مردم براي زندگي در جامعه است
    يعني هر كس در هر اجتماعي براي زندگي كردن بايد تابع قانوني باشد كه نفعش در كل براي اجتماع هست نه آدم خاصي ، بنابراين جريمه ( احياناً ) منافع عمومي را در پي دارد ولي باج منافع شخصي
    سال 1389 ، سال سبز صبر و استقامت بر شما مبارك باد

    پاسخحذف
  7. همین نکته را یه دزد دریایی به اسکندر گفت:
    ازش پرسید میدونی فرق من و تو چیه؟
    گفت نه
    گفت من یه کشتی دارم و فقط یه جا باج می گیریم
    تو کشتی های بی شماری داری و د رتمام دریا باج می گیری
    اون لات فقط یه جا باج می گیره اما
    پلیس تو کل کشور!!!

    پاسخحذف
  8. [...] سوال ما این بود که تفاوت باج که یک لات با جریمه ای که پلیس می گیرد در چیست؟ [...]

    پاسخحذف