اسماعیل دو جرم بزرگ مرتکب شده است. آنقدر بزرگ که به خودشان حق دادهاند حکم سالها حبس برای او صادر کنند. اما این گناهان بزرگ اسماعیل چه هستند؟
هنوز نیم ساعتی نبود که آزاد شده بودم که اسماعیل زنگ زد. با چند تا از بچهها به خانه مان آمدند. لحظه لحظه ی اولین دیدار ها را به خوبی به یاد دارم. قبلا نوشته ام اگر قرار باشد برای دوستانمان که زندانی هستند دو کار بکنیم حتما یکی از آنها تنها نگذاشتن خانواده هایشان است. بله اسماعیل مرتکب به سر زدن به دوستان و خانوادههایشان شده است. احتمالا اسماعیل فکر میکرده است سر زدن به دوستان و خانوادهایشان وظیفه انسانی یا حداقل معرفت یک دوست تعبیر میشود. حتما فکر نمیکرده است که آنها آنقدر ضعیف شده و اعتماد به نفسشان را باخته باشند که از سر زدن دوستان به هم به هراس بیفتند.
اسماعیل یک گناه بزرگ دیگر هم دارد!
فکر کنم او را آخرین بار در دعای کمیل خانه شهاب دیدم. بچهها جمع شده بودیم که برای دوستانمان دعا بخوانیم. آن روز کلاس داشتم و زودتر از جلسه دعا خارج شدم. از کلاس که بیرون آمدم متوجه شدم یورش برده و همه دوستان را بازداشت کردهاند. بله او مرتکب به خواندن دعای کمیل هم شده است. حتما فکر میکرده است دست بلند کردن به درگاه خدا دیگر کمترین کاریست که ما میتوانیم برای دوستانمان بکنیم. احتملا فکر نمیکرده که کسانی که ادعای حکومت دینی دارند به دستهای که به درگاه خدا بلند شدهاند دستبند بزنند.
حبس کردن کسی به جرم ارتکاب به سر زدن به دوستانش و ارتکاب به دعای کمیل ظلمهای غیر عادی هستند. اما طرفداران آیت الله خامنهای سعی دارند القا کنند که کارشان عادی ست. استبداد به شکلهای مختلف چنان جلوه میدهد که ممکن است عدهای فکر کنند که چنین برخوردها مثل حوادث طبیعی هستند. چیزی مانند سقوط کردن از یک صخره بلند در طبیعت. این ما هستیم که باید حواسمان باشد از سخره بلند بالا نرویم. حتما یک جای کارمان میلنگیده است. وضعیت طبیعی، واقعیتی است که جای بحث ندارد. آنچه قابل واکاوی هست رفتارهای غیر عادی ماست. اما این فریب بزرگ استبداد است. دقیقا فعالیتهای ما کاملا عادی بودهاند. بنا به کدام قانون اسماعیل به خاطر سر زدن به دوستانش مستحق زندان است؟ بنا به کدوم شرع میتوان کسی را به جرم خواندن دعای کمیل به اسیری گرفت؟ و این ظلم بزرگ است که با استبداد برای طبیعی و عادی جلو دادن برخوردهای غیر انسانیش حتی ناخوادآگاه همراه شویم.
گاهی فکر می کنم اتفاقا مکر خداست که اینها مستند به چنین مستمسکهای بیپایه و اساسی به پاکترین بچههای این سرزمین ظلم میکنند تا هیچ جایی برای توجیه باقی نماند. مکر خداست که که آنها را مجبور میکند با این ظلمها آشکار پرده از چهره پنهانشان بیاندازند.
اسماعیل! حتما میدانی که لحظه لحظهای که در مقابل این ستمی که به تو میرود استقامت میکنی ذره ذره چهره ظالم عیانتر میشود و انبان مشروعیتش پیش مردم خالیتر. زمانهایی که تو پشت دیوارهای زندان مشغول خودسازی هستی این ستمی که به تو میکنند آنها را ویران میکند. میدانم که به سنتهای الهی ایمان داری. و حتما هم میدانی، این سنت الهی است که ظلم پایدار نمیماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر