جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۸ اسفند ۲۱, جمعه

باز گشت به طبیعت

واسه ما یزدی ها که توی کویر زندگی کردیم، شیرینیِ همجواری با جنگل چند برابر است. چند روزی است که برای ورزش توی جنگل می رم. مسیری است میان درخت ها که بر اثر عبور مرور  کوفته شده است. من توی همان مسیر می دوم. هوای سبک و تمیز را استنشاق می کنم. آنقدر این مسیر زیباست که با اینکه من مدتهاست ورزش نکرده ام، راحت می دوم. فکر میکنم این افیون طبیعت باشد. انگار اکسیری در طبیعت بکر وجود دارد که نشاط آور است. به تو انرژی می دهد. انرژی که می توانی بیشتر در عمق طبیعت گم شوی.

همچنان که می دوم و تند از کنار درخت ها رد می شود. عظمت جنگل مرا فرا می گیرد. ابهت جنگل به من آرامش می دهد. نمی دانم چطور این حس آرامش رو بریزم روی صفحه کلید ولی یادمه وقتی کوچیک بودم و پدرم من رو روی شونه خودش می گذاشت. ابهت پدر باعث می شد توی  اون ارتفاع و با وجو تکانهای حاصل از قدم زدن پدر، احساس آرامش عجیبی  کنم. دویدن توی جنگل هم چنین حسی دارد.

در حالی که با ریتم دویدنم نفس نفس می زنم، می رسم کنار دریاچه کوچکی که چند روز پیش کشف اش کردم. احساس می کنم اونقدر سبک شده ام که همین الان می توانم پرواز کنم و از روی دریاچه رد شم. این نسیمی که از روی دریاچه می خوره تو صورت پر از عرق من رسما مست می کند. اصلا شاید هم دلیلش همین است که هرچی می دوم خسته نمی شم. طبیعت من را مست کرده است.

همونطور که دریاچه کوچک رو دور می زنم و بر می گردم به سمت خانه؛ خوشحالم که فردا بخش بیشتری از این طبیعت را کشف خواهم کرد.

۹ نظر:

  1. آقا این خونه تون مثل اینکه تو جای مجیکی واقع شده! مطمئنید به موجودات متمدن نزدیکید؟ توی این کشف های هر روزه از دور زندگی خارج نشید!؟

    پاسخحذف
  2. سلام.
    در قسمت نظرات نوشته قبلی جوک نگفتم! نظر دادم و منتظر جواب هستم!

    بمیرید شما با این طرز وبلاگ داری تان
    -----------
    !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  3. سلام.
    از اینکه خبر آزادی ات را در سایت ها خوندم خیلی خوشحال شدم. پیروز باشی.
    می خواستم ببینم آدرس خونه دکتر تاج زاده رو داری؟ می خواهیم با بچه ها یه سر به دیدنش بریم. موبایلت جواب نمی داد، مجبور شدم کامنت برات بذارم. اگه شماره ات عوض شده، شماره جدیدت رو به من بده.
    آدرس رو هم اگه داری برام میل بزن.
    شاد باشی
    پژمان [...]

    پاسخحذف
  4. سلام.
    خب بنده عصبانی بودم و تندی کردم.
    آمدم عذرخواهی کنم؛ مانده تا یاد بگیریم به مان بی توجهی که میشود چیزمان هم نباشد.

    ولی عزیز دل برادر حمزه جان؛ اگر زحمت دهی و کامنت قبلی مرا در ÷ست قبلی ات دیده و پاسخ دهی بسی خرسند میشوم

    پاسخحذف
  5. خوشحالم كه از نظر روحي خوبي......
    تنها راه زندگي كردن با طبيعت زندگي كردنه....
    اينو من چند وقته كشقش كردم.....

    اينجا رو ببين....

    http://shahedemast.blogsky.com/1388/06/30/post-50/

    خيلي دوست داشتم كه دوباره بهت نزديك شم....
    ولي مثي كه قسمت نيستو شايد صلاح نيست.
    موفق باشي.

    پاسخحذف
  6. تقدیم به دریا دلان

    لب را به فغان بگشا با موج گران دريا
    توفان بلا افكن در ظلم زمان دريا
    صد قـا فله در بند است اي مظهر آزادي
    گلبانگ رهائي را باري تو بخوان دريا
    جنگل ز تو جان گيرد گلبانگ ز جنگل ها
    پيوند تو و جنگل رازيست نهان دريا
    من شعر تو را خوانم از دفتر باران ها
    بر گوش كوير ستان در اوج بيان دريا
    در معبر دشتستان چشمان قــناري ها
    بر رقص قـرنفـل ها اينك نگران دريا
    با وصل تو و دشت است در گستره هامون
    مـيلاد شقايق ها در فصل خزان دريا
    گيسوي سحابت را بر دوش فضا گستر
    وانگا ه سفر بنما تا قلب كران دريا
    برقي زن ورعدي كن آهنگ قيامت زن
    بر دشت عطش افكن فرياد و فغان دريا
    در گستره هامون سوزي زعطش جاريست
    درياب تو احوال اين تشنه دلان دريا
    آيات محبت را با بوسه باران ها
    برصورت دشتستان اينك به نشان دريا
    بـگـذ ا ركه بلدرچين در چين چمن زاران
    صد جوجه به بار آرد در امن و امان دريا
    بگذ ار كه پروانه گلبوسه به چيند باز
    از روي شقا يق ها خوش رقص كنان دريا
    بگذار كه بگشا يد صد سوسن آزاده
    در گـنـگره ي گل ها ده گونه زبان دريا
    بگذ ار به رقصد داس در وسعت گندم زار
    بلبل به نوا آيد گل ها به عـيان دريا
    بگذار كه بنشيند در گوشه ي هر خا نه
    بر سفره هر انسان بوي خوش نان دريا
    بگذار كه تنديس سوزان كويرستان
    سرشار زگل گردد چون باغ جنا ن دريا
    بگذار ز جان شويند زنگا ر اسارت را
    با جوهر آزادي هر پير و جوان دريا
    از چشمه چشمانم خون جگرم جاريست
    در سينه دلي دارم بي تاب وتوان دريا
    ديوانه تر از قـيـس ام ليلاي من آزادي
    ليلاي مرا بـسـتان از چنگ ددان دريا
    توفـنده ترازتوفا ن پيچيده چه خوش اينك
    آوازه آزادي در گوش جهان دريا
    خورشيد جهان تابم از پاي به سر ( ادلي )
    آتش فكند شعـــرم در ظلم زمان دريا
    شعر از ميراسماعيل جباري نژاد
    م ـ ادلي
    ٭٭٭
    ادلي = به معني آتشين در زبان آذري
    قـيس = نام مجنون عاشق افسانه اي ليلي

    پاسخحذف
  7. "نمی دانم چطور این حس آرامش رو بریزم روی صفحه کلید"
    این جمله بسیار زیبا بود

    پاسخحذف
  8. salam aghaye ghalebi.

    man matalebetoono mikhoonam.rastesh in soal shayad soale kheyli ha bashe.man dost daram az setad bedoonam.az on jaei ke shoma bodid va teame aghaye mohandes.

    mamnoon misham kamel az setad va sale pish benevisid.

    moteshakeram
    irani

    پاسخحذف
  9. از خوندن اين متنت خيلي خوشحال شدم حمزه جان
    موفق باشي عزيز

    پاسخحذف