جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

یادداشت های روزانه/قاضی مستقل

روند عجیب دستگاه قضایی کشور در مورد حکم دادگاه جبهه مشارک من را یاد خاطره ای انداخت. همان نمایشی که عنوان دادگاه چهارم رسیدگی به حوادث بعد از انتخابات روی آن گذاشتند. یکی از چیزهای جالب برایم کسی بود که در نقش رییس دادگاه بالا نشسته بود. بعد ها شنیدم به اسم صلواتی شناخته می شود. یک سری جملات عادی را با چنان فشاری ادا می کرد که انگار دارد سخت ترین کار دنیا را انجام می دهد. شاید هم حافظه اش تحت فشار بود. عین هو کسی که دیالوگش را به سختی حفظ کرده است. دقیقا لحن و ریتم کلماتش توی گوشم است. در همان وضعیت متعجب به بغل دستی نگاه کردم. شاید برای به اشتراک گذاشتن تعجبم. دوستی که آنطرف تر نشسته بود آرنج هایش رو زانویش گذاشته و نگاهش را به زمین دوخته بود. در همان حالت مشغول تسبیحش بود؛ انگار نه انگار هیچ چیز در پیرامونش می گذرد. با احتیاط ازش پرسیدم "این قاضی رو می شناسی چطور آدمی است؟ چطور حکم می دهد؟"

آرم نگاهش را برگرداند. ظاهرا او هم متعجب بود. "فکر کرده ای این قاضی خودش تصمیم می گیرد؟ این که کاره ای نیست!!!" آهان ظاهر تعجبش به خاطر سوال من بود! "در طول همین جلسه هم 10 بار بهش کاغذ خواهند داد که چه بگوید.." نگاهش را برگرداند. من هم برگشتم به صندلی تکیه دادم جوری که انگار نه انگار که چه سوال مسخره ای پرسیده ام.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر