جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۹ دی ۱۳, دوشنبه

* یادداشت های روزانه/ گناه ما چه بود؟

نمی‌توانیم به خدا بگوییم که چرا این همه ظلم؟ چرا این همه جهل؟ گناه ما چه بوده؟ کوتاهی ما چه بوده؟ آیا آن چنان که می‌گویند این نتیجهٔ عمل به فرامین توست؟ آیا این مشیت و خواست توست برای آزمودن ما و درس دادن به ما و یا چنین گفته‌هایی تنها بهانه‌ای است برای فرار و توجیه؟ آیا این ماجرا‌ها نعمت توست یا عذاب تو؟ آیا اراده‌ای پشت اینهاست؟ آیا می‌خواهی به ما پیامی بدهی؟ آیا تو اصلا کاری به کار این عالم داری؟ آیا می‌بینی؟ آیا اراده‌ای به مداخله داری؟ آیا نداری؟ اگر داری چگونه و اگر نداری چرا؟ آیا ما تنها مانده‌ایم؟ آیا به وعده‌های تو امید داشته باشیم که بندگان صالحت را در زمین حاکم می‌کنی؟ آیا به وعدهٔ تو ایمان داشته باشیم که حق دولت پایدار و باطل دولت مستعجل است؟ خدایا اگر می‌آزمایی نمی‌شود بر ما آسان‌تر بگیری؟ خدایا فکر نمی‌کنی که ظرفیت‌های ما اندک است؟ خدایا با این سپاه جور بالاخره تنهایی باید مقابله کنیم یا امید به نصرت و یاری تو هم داشته باشیم؟ خدایا آیا کوشش ما جهاد در راه توست و باعث خشنودی و رضایت تو؟ شرط رضایت تو چیست؟ شرط هدایت تو چیست؟ آیا باور کنیم که «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»؟ اگر این گونه است آیا براستی برای تو مجاهدت می‌کنیم؟ آیا راه خودت را به ما نشان می‌دهی؟ آیا این راه رستگاری فردی است یا جمعی؟ آیا انچنان که دلهای مبازران صدر اسلام را هنگامی که دچار ضعف و تردید شدند و با نیروی ایمان، در کنار معجزات عینی، نیرو بخشیدی دل‌های ما را هم نیرو خواهی بخشید؟ اصلا خدایا حق با ماست یا با آن‌ها؟ آن‌ها هم تو را می‌خوانند و به نام تو ستم می‌کنند؟ آیا ما هم باید انتظار موسی باشیم برای نجات از دستان فرعون و یا از آینه بپرسیم نام نجات دهندمان را؟ آیا ان چنان که گفتی به هنگام چیره شدن شب و تاریکی به قرآن تو پناه آوریم؟ آیا این قرآن همه نور است؟ آیا راه را به ما نشان می‌دهد؟ آیا ما با ما حرف می‌زند؟ آیا می‌توانیم آن را به صدا در آوریم؟

آیا براستی «والذین قالو ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لاهم یحزنون»؟ آیا براستی «لا تَحسبن الذین کفروا مُعجزین فی الارض و ماوئهم النار و لَبِئس المَصیر /‌ای رسول هرگز مپندار که کافران در زمین معجز و قدرتی خواهند یافت، هرگز! هرگز نخواهند یافت و جایگاه‌شان در آخرت دوزخ است که بسیار منزلگاه بدیست»؟ پس این معجز و قدرت کنونی کافران، آن چنان که ما تصور می‌کنیم، و کافرند چه دست کم کفران نعمت حکومتداری که کرده‌اند، چیست؟ خدایا ترا با چه نامی و یا بواسطه و شفیع قراردادن چه کسی بخوانیم که به ما پاسخ دهی و با ما حرف بزنی؟ (و لله اسماء الحسنی فادعوه ب‌ها) خدایا آیا از رحمت تو نا‌امید نشویم؟ (یا عبادی الذین اشرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله) اگر بشویم چه جای دیگری داریم که برویم و اگرنشویم تا به کی منتظر بمانیم؟...

*یک از آفت‌های خواندن متن از روی صفحه نمایش این است که به مرور مطالب مفصل‌تر را به آینده موکول می‌کنی. این کم کم عادت می‌شود و تو می‌شوی مینیمال خوان. حتی ممکن است به مرور ایمیل‌ها مفصل را هم به آینده موکول کنی. برای رهایی از این آفت چند روزی است که یک چاپ گر سیاه و سفید لیزری خریده‌ام. آنرا کنار صفحه نمایش گذاشته‌ام. متن‌ها و نامه‌های مفصل‌تر را چاپ شده از روی کاغد می‌خوانم. الان مشغول خواندن متن مفصلی - از یک دوست - هستم که مدت‌ها پیش برایم فرستاده بود؛ همین مفصل بودنش و از روی صحفه نمایش خواند‌ها باعث شده بود به بگذارمش توی پروندهٔ خواندی‌ها یی که البته معمولا خوانده نمی‌شوند. اما الان به لطف چاپگر دارم می‌خوانمش. حالا که دارم آنرا می‌خوانم به می‌فهم که در مقابل متن‌های ارزشمندی که زیر تیغ اسکورل رفته‌اند چاپگر وسیلهٔ خیلی ارزانی است. برای اینکه شما هم شریک شوید، مقدمه بخشی که خواسته است به بعد معنوی سبز زیستن بپردازد را برایتان آوردم؛ تا شما هم در حض من شریک شوید.

پی نوشت: البته چاپگر یک فایده دیگر هم دارد و آنهم اینکه راحت تر می یتوانیدخبرنامه کاغذی تک برگی کلمه را چاپ کنید و در اختیار خانواده و دوستان قرار دهید.

۱ نظر:

  1. fabuleusa a lofos si ramos diste con aumopimo. vevetões osacicos se erparba son cadiar mi viloeiras dalaca y povicos ofalamos pagia.

    پاسخحذف